جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند.

موضوع کارگاه آموزشی: رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند.
استاد: آقای مفتون

تاریخ: دوشنبه 1404/6/24

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند.

ابتدا تولد چهار سالگی مسافر محسن و مسافر احسان را از طرف خودم و کل جلسه تبریک عرض میکنم.

سعدی می فرماید:

تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی

چه میان نقش دیوار و میان آدمیت

خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت

حیوان خبر ندارد زجهان آدمیت

این شعر سعدی با آدمیت شروع شد ه ولی بین انسان ؛ آدم بودن و بشر بودن هیچ تفاوتی نیست عرفا و فلاسفه و علما در مقاطع مختلف هر کدام از دید خودشان یک تفسیری روی این قضیه داشتند و اگر آدمیت به ظاهر باشد که همان چشم و دهان و گوش و بینی … هیچ فرقی با نقش و نگار روی دیوار ندارد.
دراین شعر؛

شغب یعنی فتنه انگیزی

آن چیزی که در وجود انسان هست یعنی آن کارهای ضد ارزشی مثل غیبت کردن قضاوت کردن و….
که همه باعث فتنه انگیزی است و انسان حتی از حیوان نیز پست تر می شود‌

به حقیقت آدمی باش  وگرنه مرغ باشد
که همین سخن بگوید به زبان آدمیت

مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی
که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت

اگر این درنده خویی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیت

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت

طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت
به در آی تا ببینی طیران آدمیت

نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم
هم از آدمی شنیدم بیان آدمیت


آدمیت فقط به حرف زدن نیست چنانچه طوطی و مرغان دیگر هم حرف می زنند. باید به حقیقت انسان پی ببریم.
خطاب به انسان می گوید :

تو آدم بودی چگونه اسیر دیو شدی که از بندهای اهریمنی نمی توانی رها بشوی.

در صورتی که از این درنده خویی درآییم و به بی نیازی برسیم مستغنی می شویم.

ودیگر حسرت چیزی را نمی خورم.  مثلا؛ چرا فلانی جایگاهش این است. ماشینش این است و…. وآنجاست که انسان به خود واقعی می رسد.

و بیت آخر می فرمایند:

بنگر که تا چه حد است کمال آدمیت!؟

یعنی ببین ظرفیتی که خداوند به انسان داده تا چه حد است! مکان آدمیت یعنی ظرفیتی که خدا به آدم داده تا به کمال برسد.

به این دلیل گفته می شود:

ز گهوار تاگور دانش بجوی

تا بتوانیم در این مسیر آموزش ببینیم و به بی نیازی برسیم. و دیگر حسرت چیزی را نخوریم و خودمان را با دیگران مقایسه نکنیم و اگر هنوز این صفات درون هر کس باشد یعنی به آن بی نیازی نرسیده و هنوز آن درنده خویی هست.

چه زمانی بی نیاز می شویم؟

زمانی که از مرحله رضا عبور کرده وبه مرحله تسلیم برسیم.
رضا به معنی  :من راضی ام به رضای تو، ولی وقتی تسلیم شدیم با تمام وجود به آن بی نیازی می رسیم. زمانی که یک  اتفاق خوب برای دیگران افتاد با تمام وجود از آن پله موفقیت آمیز آن شخص خوشحال می شویم، نه اینکه تظاهر کنیم.

اینجاست که از درون هورمون شادی( سروتونین) خود به خود ترشح می شود.

و رسد آدمی به جایی که کسی جز خدا نمیبیند

اگر ما در جلسات آموزشی به این مرحله برسیم می توانیم تاثیرگذار باشیم

طبق دستور جلسه قبل، از خود گذشتن، یعنی فدا شدن

فدا شدن نه اینکه بمیرم و بروم زیر خاک.  بلکه فدا شدن، یعنی چیزهایی که ما را اسیر کرده و آن دیو درنده را در ما احیا نموده، از آن جدا شویم زیرا هر بند شیطانی از ما قطع شود یک بند الهی وصل می شود و آنجاست که جز خدا نمی بینیم و هر کاری را انجام می دهیم هر اتفاقی و هر تصمیمی که می گیریم یک قاضی جلو روی ماست و معامله گرانه کاری را انجام نمیدهیم.
زیرا چشممان دنبال هیچ چیز نیست.
زمانی که مستغنی میشویم و به بی نیازی میرسیم مطمئنا حضرت رب العالمین را کنار خود ميبينيم.

آن زمان احساس امنیت می کنیم و وجود خداوند را احساس می کنیم. وبه اوج کمال انسانی( عمیق ترین حالت معنوی انسان) می رسیم.
ارزش انسان به مال و موقعیت نیست بلکه به  روح و فطرت او برمیگردد.

جایی که انسان از دنیای مادی و ظاهری فرا رفته و به حقیقت وجودی خود نزدیک میشود.

تا رسیدن به قله کمال ظرفیت بالایی را میخواهد و با کسب آگاهی و انسان بودن در پی ارتقا خود باشیم تا به  بی نیازی و مستغنی بودن برسیم.
اسامی کسانی که در این زمینه مشارکت کردند:
مسافران: احسان- علیرضا۲- محمد- علیرضا۱
همسفران: استکی- زیلایی

مسئول کارگاه آموزشی: مسافرسفردوم علی

مسئول نظم کارگاه: مسافرسفردوم رحمت

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مسافرمجید ۱
مسافرمجید ۱
11 ساعت قبل

با سلام و وخداقوت به همه دوستان بویژه خدمتگزاران سایت
تشکر از کمیته محترم آموزش و استاد راهنمای عزیز.
من برای اینکه به جایی برسم که فقط خدا ببینم باید به مکانی برسم که از آنجا انشاب گرفته ام و برای این امر باید به فرمان عقل نزدیک شوم و برای این مهم باید آموزش موثر ببینم آموزشی که اول بتوانم خوب را از بد و سپس خوبتر را از خوب و بعد از آن عالی را از خوبتر تشخیص بدم آن موقع است که به فرمان عقل و فر ایزدی آن نزدیک شده ام و بحمدالله اینچنین آموزشی در تفکر درمان وجود دارد.

مسافرسفراول عباس لژیون تازه واردین
مسافرسفراول عباس لژیون تازه واردین
4 ساعت قبل

وقتی به بی‌نیازی می‌رسیم حضورخدا رو کنار خودمون حس می‌کنیم و همین به ما امنیت و آرامش میده
ارزش واقعی انسان نه به پول و مقام، بلکه به روح وفطرتشه. وقتی ازظاهر دنیاعبورکنیم و به حقیقت وجودی خودمون نزدیک بشیم، در مسیر کمال قرارمیگیریم. برای رسیدن به این قله باید ظرفیت بالاداشته باشیم،آگاهی به دست بیاریم و روی انسان بودنمون کار کنیم.