در گفتگو اگر اشتباهی مرتکب شدیم، یا شخص مقابل اشتباه کرد، چه در خانواده و چه در تشکیلات و…با صحبت کردن اشتباه خود را می پذیریم و یاد می گیریم که دیگر آن را تکرار نکنیم، اما در بگو مگو مدام در ذهن خود درگیر آن اشتباه هستیم.
موضوع کارگاه آموزشی سفر دوم: گفتگو یا بگو مگو
استاد: جناب آقای مفتون
تاریخ: دوشنبه 1403/8/28
در ابتدا تولد سیزده سالگی مسافر سعید و همسفر غلامی و همینطور تولد یازده سالگی مسافر عباس و همسفر نوروزی را خدمت این عزیزان و خانواده محترمشان، و کل جمعیت سروج تبریک عرض میکنم. خدا را شکر میکنیم که این عزیزان در این چند سال خدمت خالصانه داشتند و الگوی بسیار خوبی هستند و این نشان می دهد که احساس دین میکنند، و بدون هیچ چشمداشت و حس مالکیتی به همدردان خود یاری می رسانند.
موضوع امروز، اگر چه در ظاهر خیلی به هم نزدیک هستند ، اما از نظر عرفی بگو مگو، یعنی نشنیدن حرف همدیگر؛ اینکه طرفین هر کس حرف خودش را می زند، و همیشه یک نفر احساس بازندگی میکند برای همین مجادله طول می کشد و خروجی آن خشم، کینه، نفرت، حسادت، مقایسه و… است.
گفتگو، یعنی شنیدن حرف همدیگر؛ یعنی من حرف طرف مقابل را می شنوم و در ذهن خود تجزیه و تحلیل میکنم، نه اینکه تعبیر و تفسیر کنم، چون این دو خیلی با هم متفاوت است. اکثر ذهن های ما تعبیری و تفسیری است، اما در گفتگو با تجزیه و تحلیل، بدون عجله و قضاوت صحبت می شود.
پس اولین بگو مگو در ذهن ما بوجود می آید، و سر هر موضوعی خودِ ما با خودمان درگیری ذهنی و بگو مگو داریم، مثلاً چرا فلانی این حرف را گفت، چرا آن یکی فلان حرف را زد و… که خروجی آن تنش ها، باور نکردن ها، نپذیرفتن ها و ایمان نیاوردن هاست.
همانطور که همه می دانیم در کشور ما کلاس های فن بیان و یا سخنوری و … بسیار فراوان است اما به جرأت می توان گفت در هیچ کجا کلاس شنیدن وجود ندارد، چون بگو مگو جاری است و در زندگی روزمره ما عادی شده است. ما اگر یاد بگیریم در ذهن خود این بگو مگو را نداشته باشیم، مطمئناً در بیرون هم خیلی ملایم و خوب هستیم، اگر کاری را بخواهیم انجام دهیم قبول میکنیم و اگر نمی خواهیم راحت می گوییم نه؛ نقش بازی نمیکنیم و تظاهر نمیکنیم.
اکثر ناراحتی ها و دلخوری ها در هر مکانی اعم از تشکیلات، خانواده ها و مجامع عمومی به خاطر همین بگو مگو است، چون در بگو مگو ما می خواهیم برنده شویم و فکر میکنیم اگر کوتاه بیاییم می بازییم، در صورتی که با اصرار به برنده شدن شاید خیلی چیزها را از دست بدهیم که اولین چیز هویت و شخصیت خودمان را در مقابل کسانی که متوجه هستند و نظارت میکنند از دست می دهیم، و نظرشان در مورد ما عوض می شود و این ممکن است در خانواده و حتی پیش همسر یا فرزند هم باشد.
بگو مگوی ذهنی وقتی تقویت و آبیاری شد، به بیرون انتقال پیدا میکند، مثل شلنگ آبی که وقتی پر شود به بیرون می ریزد و دیگر هیچ وقت نمی توان گفتگو داشت، چون بگو مگو عادت من می شود. مثل یک تار مو که اگر بکشیم، براحتی کنده می شود، اما اگر یک دسته شد با زور زیاد هم پاره نمی شود، و این یک خود آزاری است که خروجی آن آزار به دیگران می شود.
در گفتگو اگر اشتباهی مرتکب شدیم، یا شخص مقابل اشتباه کرد، چه در خانواده و چه در تشکیلات و…با صحبت کردن اشتباه خود را می پذیریم و یاد می گیریم که دیگر آن را تکرار نکنیم، اما در بگو مگو مدام در ذهن خود درگیر آن اشتباه هستیم.
من اگر همیشه بگو مگو کنم اول به خودم ضربه می زنم و هیچ وقت یاد نمیگیرم محاوره کنم، بلکه دوست دارم مجادله کنم.
چه زمانی ما به تشخیص گفتگو یا بگو مگو در ذهن خود می رسیم؟
زمانی که به بلوغ خدمتی رسیده باشیم، و این کاملاً به هر شخص بستگی دارد که چه برداشتی از آموزشها دارد و چقدر تأثیر می پذیرد. بلوغ خدمتی یعنی اینکه بفهمم برای چه هدفی خدمت میکنم و چقدر آن را درک کردم و حرفی و زبانی نیست.
باید یاد بگیریم در همه جا گفتگو کنیم، نه اینکه مقطعی این کار را بکنیم و تاکتیک خود را تغییر داده باشیم، و این منوط به این است که در جلسات یاد بگیریم، و در بیرون انجام بدهیم نه اینکه اینجا نقاب بزنیم و در بیرون جور دیگر باشیم.
بگو مگوی ذهنی باعث اسیدی شدن بدن ما می شود و حس ما را آلوده میکند، وقتی من یاد بگیرم گفتگو کنم و حرف دیگران را بشنوم، خود بخود دیگران جذب ما می شوند، ولی در بگو مگو من سعی میکنم اشتباه خود را توجیه کنم و خدا می داند چه عواقبی دارد، توجیه یعنی من می دانم کارم اشتباه است، اما می خواهم روی آن را بپوشانم و تنها دلیل آن بگو مگوی ذهنی من است.
دوستانی که در این زمینه مشارکت کردند:
مسافران: علیرضا2- میثم2- علیرضا1- حسن
همسفران: غفاری- موسوی- باقری
باسلام وتشکرازاستادمحترم
گفتگو راه ارتباط برقرارکردن بادیگران است.
حال اگرباسرزنش، دروغ،بدبینی ،بدگویی وخودمطرحی و…همراه شدبه مجادله وبگومگوتبدیل میشودکه حس خوب وآرامش راازمن خواهدگرفت.
باسلام و درود فراوان
خدا قوت
موضوع کارگاه نکات بسیار زیادی را آموزش داد یکی از مهمترین و البته از نظر بنده اولین نکته که بگو مگو کاملآ زدوده شود از درون ذهنم با خودم در هر مسئله ای بگو مگو نداشته باشم انشاالله
با تشکر فراوان از کمیته آموزش و تیم سایت
در پناه حق باشید ،♥️🌹
با عرض سلام و خسته نباشید به استاد عزیز و همه خدمتگزاران سروج ، از استاد تشکر میکنم که موضوع را به خوبی باز کردند و آموزشی که گرفتم اینکه من توهم گفتگو داشتم در صورتی که از بحث با دیگران فرار میکردم برای اینکه تنش ایجاد نشود اما در ذهن خود هزار و یک حرف به طرف مقابل میزدم و بزرگترین بگو مگو و تنش را با خود داشتم ، در مورد خانواده هم باید بدانم هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد و شاید حرفی که من به عنوان گفتگو میزنم اصلا خانواده ظرفیت آن را نداشته باشد
با تشکر از کمیته محترم آموزش و تیم پر تلاش سایت
با کمال تشکروقدر دانی از استاد گرامی که موضوع را به خوبی برسی نمودند وبرداشت من از این موضوع اینکه تخریب بگو مگو تنها مال خود شخص نیست بله به بیرون هم سرایت کرده و اطرافیان را نیز تخریب مینماید وبه جایی میرسد که همه از وجود چنین شخصی در جمع ازره خاطر میشوند امیدوارم با این اموزش بتوانیم بگو مگوهای ذهنی خویش را تجزیه وتحلیل کنیم نه تعبیرو تفسیر با تشکر از کمیته محترم اموزش
باسلام وتشکر از استاد
آموزش گرفتم که در بگو مگو ذهن من همیشه درگیر وباعث میشود حسهای من آلوده واشتباهاتم رانپذیرم وتوجیه کنم.
دریافتم که گفتگو بزرگترین و باارزشترین مهارت زندگی است و معجزه اش آرامش است و قوانین خاص خودش را دارد.
اول مکان و زمان گفتگو
دوم درست شنیدن
سوم آرام سخن گفتن.
جایی شنیدم که میگفت؛
وقتی باصدای بلند سخن میگویی فقط صدایت را میشنوند ولی زمانیکه آرام صحبت میکنی باتوجه ، حرفت را گوش میکنند و چقدر تفاوت است بین شنیدن و گوش کردن.
سپاس و قدردانی فراوان از استاد عزیز و گرانقدر بابت توضیح جامع و کامل موضوع همچنین تیم پرتلاش و قدرتمند سایت سروج .
باسلام و ادب.
آموختم در گفتگو فضایی آرام و بدون تنش را میتوان تجربه کرد و نتیجه سالم ولی در بگو مگو رقابت دو طرف وجود دارد و تنش و اضطراب ایجاد میشود و نتیجه هم که معلوم،،،ناسالم.
بسیار سپاسگزارم از استادراهنمای عزیز و کمیته محترم آموزش.