تفاوت انسان و حیوان در نیروی عقل است ولی وقتی تحت تأثیر تفکرات زائد افیونی احساسات بر عقل غلبه می کند، دیگر عقلی در کار نیست و دیگر نمی شود احساسات را کنترل کرد.

موضوع کارگاه آموزشی همسفران: وادی ششم و تأثیر آن بر من

استاد: همسفر مکری

تاریخ: دوشنبه 1403/06/19

تیتر وادی ششم: «حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم»

امروز می خواهیم به این بپردازیم که چگونه ما خانواده های مصرف کننده که تحت تأثیر تفکر زائد قرار گرفته ایم، می توانیم حکم عقل را کاملاً و بدون چون و چرا اجرا کنیم و عقل برای ما فرمانده باشد.

گذرگاه های زندگی که باید از آنها عبور کنیم سخت است و به راحتی نیست. تنها درک وادی ها و کاربردی کردن آنها در زندگی است که به ما کمک می کند بتوانیم از این گذرگاه ها عبور کنیم؛ اگر با وجود آموزش گرفتن، هنوز ما همسفران در کاربردی کردن اشکال داریم و توانایی انجام یک سری کارها را نداریم، بدانیم به درک درست وادی ها نرسیده ایم.

فرمانده کسی است که قدرت جسمی، فکری و ایمانی او از همه بالاتر باشد و چون همه کارهایش حساب شده است، همه تابع او هستند و بدون چون و چرا فرامینش را اجرا می کنند.

خانواده مصرف کننده همیشه درگیر مثلث ادبار است و شرم مسموم، گناه مسموم و ترس مسموم که جزء صور پنهان است، او را احاطه کرده است. شاید به خاطر داشتن همسر یا فرزند مصرف کننده شرم داشته باشیم ولی از خود بپرسیم تا کی می خواهیم از مصرف او شرم داشته باشیم و باید جایی این حقیقت را بفهمیم و گذر از وادی ها ما را به آگاهی و دانایی می رساند که این مثلث را بشناسیم و ببینیم چقدر از این ترس و شرم و گناه مسموم در وجود ما هست.

وقتی نفس اماره وارد ذهن و فکر و به نوعی وارد قلعه عقل ما می شود در تلاش است به هر نحوی شده خواسته اش به انجام برسد. اما اگر ما ماهیت آن را بشناسیم، می توانیم رفتاری بروز دهیم که ناشی از عقل باشد و ما را از اجرای فرامین نفس بازدارد. البته این برای خانواده مصرف کننده سخت است چون معمولاً خانم ها بیشتر درگیر احساسات هستند.

به عنوان مثال، خود من در زمان سوءمصرف فرزندم، با آنکه می دانستم خارج از عقل یک انسان سالم است که یک سری کارها را انجام دهم، ولی در بعضی شرایط در مخمصه هایی قرار میگرفتم که رفتارهایی از خودم بروز می دادم که حتی خجالت می کشیدم برای کسی بگویم، یعنی غلبه احساسات بود و هیچ رد پایی از عقل دیده نمی شد. آنقدر قدرت نیروهای بازدارنده زیاد بود که عقل را تحت کنترل خود می گرفت و اجازه نمی داد کار سالم انجام شود.

تفاوت انسان و حیوان در نیروی عقل است ولی وقتی تحت تأثیر تفکرات زائد افیونی احساسات بر عقل غلبه می کند، دیگر عقلی در کار نیست و دیگر نمی شود احساسات را کنترل کرد.

قدرت نفس خیلی بالاست و با تمام قوا در جهتی که می خواهد حرکت می کند، وقتی به سمت ضدارزشها می رود با تمام قدرت می رود و هیچ کس نمی تواند مانع آن شود و همچنین در جهت ارزشها ما را به درجه ای از رشد می رساند که کار و رفتارها کاملاً سالم و عقلانی است و همه کارها از روی برنامه ریزی و حساب و کتاب است و خواسته هایش را مرزبندی و اولویت بندی می کند.

اما ما خانواده های مصرف کننده درگیر ذهنیات و مشغولیات پراکنده هستیم و نمی توانیم خواسته ها را هدایت کنیم و وقتی به جلسات می آییم در این محیط آرام، باید تمام فکر و ذهن خود را متمرکز کسب دانایی و آگاهی کنیم چون تنها تفکر سالم می تواند به ما کمک کند و تفکر سالم با بالابردن سطح دانایی و آگاهی به دست می آید.

ممکن است بعضی از ما در همین شرایط کنونی با وجود تحت آموزش قرار گرفتن در جلسه هم کارهای ضدعقلانی انجام دهیم و هنوز کارمان اشکال داشته باشد. حتی ممکن است خود را برتر از کسانی بدانیم که آموزش نگرفته اند و همه اینها در رفتار ما نشان داده می شود که چه دریافت های ذهنی داریم و چه اتفاقاتی در صور پنهان ما دارد می افتد.

خداوند، نیروی عقل و خرد را به عنوان وجه تمایز انسان با حیوان به او عطا کرد ولی اینکه چقدر از نیروی عقل خود بهره ببریم به عهده اختیار و القاء و احیاء و حرکتی بود که من انسان انجام دادم. نیروی عقل و تعقل با آگاهی، دانش و با آموزش گرفتن به کار می افتد و انسان را به اوج می رساند و این اوج گرفتن، عبور از گذرگاه های سخت را آسان می کند.

یکی ازگذرگاهی های سخت برای ما خانواده های مصرف کننده، زندگی با مصرف کننده است زیرا ممکن است هر لحظه سخت تر از لحظه قبل باشد. ولی خانواده ای که با رشد کردن به مراتب بالا رسیده، این گذرگاه ها را پشت سر می گذارد. شاید همه این مراحل سخت را تجربه کرده باشم، ولی کسانی موفق شدند نیروی عقل را به عنوان فرمانده قرار دهند که با دسته بندی و اولویت بندی تفکرات خود با خطرات کمتری مواجه شدند. شاید در این راه جراحات و زخم هایی هم برداریم ولی ارزشش را دارد که در آن باتلاق و لجنزاری که بودیم نمانیم و این امکانپذیر نیست مگر اینکه تحت آموزش باشیم و آنها را کاربردی کنیم تا بهتر و بهتر از این گذرگاه های سخت عبور کنیم و آنجاست که قدرت تشخیص پیدا می کنیم. قدرت تشخیص یعنی در بدترین شرایط، بهترین تصمیم را بگیریم یعنی از نیروی عقل استفاده کنیم.

هرچه پذیرش، ارزیابی، نظارت، آگاهی و دانش ما بالاتر برود، بهتر به قدرت تشخیص می رسیم و بهتر در جهت برآوردن خواسته معقول و رفع مشکلات از نیروی عقل استفاده می کنیم و به مراتب بالا و بالاتری می رسیم.

دوستانی که در این زمینه مشارکت نمودند:

همسفران: تخت کش- ملکی- ابراهیمی2- توانا- حریری- عدنانی- نریمانی-