تنها کاربردی کردن آموزشها و تفکر است که باعث شکلگیری ظرفیت درونی و افزایش توانایی برای پذیرش مسئولیت میشود.

موضوع کارگاه آموزشی همسفران: ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن)
استاد: همسفر ولی زاده
تاریخ: دوشنبه ۱۴۰۴/۹/۱۰
ابتدا به معنی واژگان میپردازیم؛ واژه ظرفیت از نظر لغوی به معنای گنجایش و اندازه است و ریشه آن از واژه ظرف میآید.
جهان هستی بر مبنای ظرفیت تعریف میشود و همه موجودات دارای ظرفیتی مشخص و محدود هستند، انسان نیز به عنوان جزئی از هستی، دارای ظرفیت است با این تفاوت که ظرفیت انسان اکتسابی است، یعنی؛ انسان به خاطر اختیاری که دارد میتواند ظرفیت خود را در جهت ارزشها یا در مسیر ضد ارزشها تغییر و گسترش دهد.
مسئول به معنای پاسخگو بودن است.
انسان، به خاطر اختیاری که دارد، تنها موجودی است که دارای مسئولیت است، بنابراین در برابر اعمال و رفتار خود در هر جایگاهی پاسخگو میباشد.
ظرفیت و مسئولیت لازم و ملزوم یکدیگرند و ارتباط میان آنها شرط اصلی برای گم نکردن مسیر یا جهت صحیح (قبله)، در زندگی است. به عبارتی، ظرفیت و مسئولیت، مانند دو کفه ترازو باید متناسب با همدیگر باشند و هر کدام به تنهایی انسان را از تعادل خارج کرده و او را از مسیری که باید طی کند و از حال خوبی که شایسته اوست دور میکند.
حال میخواهیم بدانیم چه عواملی باعث شده خانواده مصرف کننده یا همسفر از تعادل، ظرفیت و مسئولیت متناسب خود خارج شوند.
۱- تفکرات زائد افیونی؛ که شامل احساس ترس مسموم، احساس شرم مسموم و احساس گناه مسموم میباشد.
وقتی به عنوان خانواده متوجه شدیم که یکی از عزیزانمان مصرف کننده است، بسیاری از مسئولیتها را به عهده گرفتیم، ریشه این رفتار در ترسهای درونی مان بود. ترس از دست دادن، ترس از آبرو، ترس از فقر یا از دست دادن پول و … . این ترسها باعث میشوند از جایگاه واقعی خود خارج شویم. در بسیاری از مواقع شرم داشتیم از اینکه دیگران بفهمند یکی از اعضای خانواده ما مصرف کننده است، برای همین سعی میکردیم او در جمعها حضور پیدا نکند و دیده نشود.
گاهی اوقات احساس گناه میکردیم و خودمان را مقصر این اتفاقات میدانستیم، به ویژه مادران مصرف کنندگان که با خود میگویند: «شاید من در تربیتش اشتباه کردم» یا «شاید کوتاهی از من بوده».
از روی دلسوزی و احساس ترحم یک سری مسئولیتهایی را پذیرفتیم که خارج از ظرفیتمان بود، در نتیجه به جای آرامش روز به روز احساس فشار بیشتری کردیم و حالمان خوب نبود، زمان و انرژی زیادی صرف کردیم تا فرد مصرف کننده را خوب کنیم و مسئولیتها را به او بازگردانیم، این تلاشهای بیپایان نشان میداد که ما قبله و جهت زندگی خودمان را گم کرده بودیم و نمیدانستیم چه کاری انجام میدهیم و هدف اصلی ما چیست.
زمانی که با همین تفکر و باورهای غلط وارد جلسات شدیم به ما گفته شد، اگر میخواهید در کنار یک مصرف کننده با آرامش زندگی کنید باید روش و سبک زندگی خود را به کلی تغییر دهید.
با توجه به صحبتهای آقای مهندس حسین دژاکام، همه ما خانوادهها در روز اول ورودمان به جلسات میخواهیم برای مصرف کننده کاری انجام دهیم نه برای خودمان، بعد آموزش میگیریم و متوجه میشویم، مصرف کننده بیمار است و خانواده مصرف کننده هم که در کنار مصرف کننده زندگی میکند دچار بیماری تفکر زائد افیونی شده و باید برای درمان خود اقدام کند.
میآموزیم، مسئول درمان خود باشیم و ما مسئول درمان مصرف کننده نیستیم، زیرا مسئولیت درمان مصرف کننده، خارج از ظرفیت ما میباشد. این پذیرش آرام آرام در ما شکل میگیرد و باعث بالا رفتن ظرفیت در ما میشود. تنها راه افزایش ظرفیت و پذیرش مسئولیت درمان خود بالا بردن دانایی است که دارای سه ضلع؛ تفکر، تجربه و آموزش میباشد.
آموزش میبینیم و متناسب با آموزشها تفکر میکنیم، آموزشها را کاربردی میکنیم، یعنی آنها را تجربه میکنیم، حس و لمس میکنیم، باید آنچه را آموخته ایم در زندگی پیاده کنیم یا از تجربیات دیگران استفاده کنیم به این صورت که به صحبت های دوستانی که مشارکت میکنند با دقت گوش دهیم، اگر تجربهای منفی شنیدیم نباید آن را تکرار کنیم و اگر تجربهای مثبت بود باید از آن استفاده کنیم تا بهتر و راحتتر مسیرمان را ادامه دهیم.
در ابتدا ممکن است با مطالبی روبرو شویم که دقیقاً در تضاد با تفکرات زائده افیونی و عادات قدیمی ما باشد. تضادها در ابتدا باعث ایجاد فشار و عدم پذیرش میشود، اما هنگامی که تصمیم میگیریم با ایمان و باور به آنچه در جلسات گفته میشود آن کار را انجام دهیم، قطعاً ما را به آرامش و تعادل میرساند.

مسئولیت پذیری و افزایش ظرفیت یک شبه اتفاق نمیافتد، بلکه ذره ذره و به مرور زمان در رفتار و اعمال بیرونی ما آشکار شده و خودمان نیز آن را احساس میکنیم. آموزشی که کاربردی نشود و به دانایی مؤثر تبدیل نگردد در حد یک اطلاعات سطحی باقی میماند که ذهن را شلوغ کرده، اما هیچ حرکتی (نه درونی و نه بیرونی) به همراه ندارد و در موقعیتها و شرایط میبینیم، هنوز ظرفیت لازم را نداریم و با کوچکترین حرکت مصرف کننده به سرعت به هم میریزیم، یعنی، هنوز باورهای غلط در مورد مصرف کننده بر ما غالب است و به ما جهت و فرمان میدهد، در واقع قبله را گم کردهایم.
تنها کاربردی کردن آموزشها و تفکر است که باعث شکلگیری ظرفیت درونی و افزایش توانایی برای پذیرش مسئولیت میشود.
۲- عدم فرمانبرداری؛ یعنی وقتی به جلسات میآییم، باید تمام قوانین و اصول و آموزشها را جزء به جزء گوش دهیم و اجرا کنیم، حاشیه پردازی و زودخواهی که بخواهیم مصرف کننده سریع درمان شود، نشان دهنده سلیقه ای عمل کردن است و هنوز ظرفیت درونی خود را بالا نبردهایم و به این درک نرسیدهایم که اگر میخواهیم یک همسفر واقعی باشیم باید در جهت تغییر خود حرکت کنیم، این تغییر با آمدن و رفتن اتفاق نمیافتد و وقتی تکلیف انجام نمیدهیم، تغییر و حرکت در ما اتفاق نمیافتد و همچنان در ناامیدی هستیم و دچار کج فهمی و برداشتهای غلط میشویم. بنابراین لحظه ورود به جلسات هر کلامی که گفته میشود یک آموزش است، نقص در عملکرد ماست که باعث میشود جهت و قبله خود را در جلسات پیدا نکنیم.
۳- اهمال؛ یعنی کم کاری و بیحوصلگی، زمانی رخ میدهد که میان ظرفیت و مسئولیت دچار عدم تعادل میشویم. گاهی ما توانایی انجام یک کار را داریم ظرفیت لازم را هم داریم اما در عمل، مسئولیت آن را قبول نکرده و حرکت نمیکنیم. این عدم حرکت عامل اصلی بیانگیزگی و ناامیدی میشود و حسرت داشتن برای تغییر و رسیدن به جایگاه دیگران را داریم. این ارتباط یک رابطه دوسویه است؛ گاهی ظرفیت داریم اما مسئولیتمان به اندازه ظرفیتمان نیست و گاهی مسئولیتمان بیشتر از ظرفیتمان است و مسئولیتهایی را قبول میکنیم که از توانایی و ظرفیت ما خارج است. و این به دلیل نداشتن دانایی در مورد جایگاه خود در زندگی است که باعث شده قلب ما پر از نفرت، کینه و… شود و در مسیر ضد ارزشها حرکت کنیم و قبله خود را گم کنیم.
برای رسیدن به قبله درست و صراط مستقیم قدم اول این است که ضد ارزشها را از دل خود بیرون بکشیم، یعنی؛ دانستههای غلط ذهنی و تفکرات زائد افیونی خود را بشناسیم و کنار بگذاریم تا ظرفیت ما در این جهت پایین بیاید و در مقابل ظرفیت ما در جهت پذیرش و انجام ارزشها بالا برود آن موقع توانایی ما برای ماندن در مسیر ارزشها بالا میرود.
۴- مقصر دانستن دیگران؛ تا زمانی که این تفکر و نگاه را داریم، هنوز قبله و مسیر درست را پیدا نکردهایم. یک همسفر واقعی برای تعالی اهداف جلسات تلاش میکند و میداند با تغییر رفتار و عملکرد خود میتواند بستری فراهم کند تا مصرف کننده جذب درمان شود، بنابراین، نگاه و دوربین روی خودش است و مسئولیت درمان خودش را میپذیرد در آن صورت است که قبله و جهت درست را پیدا میکند و به هدف نهایی یعنی درمان و تعادل میرسد.
بالا رفتن ظرفیت درونی یک جهش آنی نیست، بلکه ثمره استمرار، تکرار و تمرین مداوم است. باید از سخن به نقطه عمل حرکت کنیم و این فقط با بالا رفتن دانایی و کاربردی کردن آموزشها میسر میشود، باید خود را مدام بررسی کنیم که چقدر وجودمان ظرف پیدا کرده و چه میزان از مشکلات گذشته را اکنون از درون پذیرفتهایم، اگر مشکلی که قبلاً ما را آزار میداده همچنان پابرجا باشد، یعنی ظرفیت درونی ما هنوز از آن مشکل کوچکتر است و تعادل برقرار نشده و خیلی جاها مسئولیتهای خود را به درستی نشناختهایم و قبله و جهت خود را پیدا نکردهایم.
دوستانی که در این زمینه مشارکت کردند:
همسفران: ابراهیمی- نریمانی- سبحانی- اکبری- حافظی- زیلایی- خدائیان- قادری- حریری- مستاجران- عامری- زارعی- بیگدلی- حسینزاده


بسیار عالی بود ممنون از استاد گرامی
باسلام خدمت دوستان🌹🌹🌹
تشکرمیکنم از استادمحترم که خیلی قشنگ موضوع را باز کردند…هرچقدرداناییم رادرموضوعات مختلف بالاتر ببرم ظرفیتم بیشتر میشود…باتشکرازعزیزان خدمتگزار سایت🌷🌷🌷
با عرض سلام وخداقوت و تشکر فراوان از استاد گرامی
با تشکر از استاد جلسه🙏🌹
تنها با تکرار و تمرین و کاربردی کردن آموزشهای جلسات و استمرار داشتن است که میتوان ظرفیت خود را تغییر داد و ظرف وجودی خود را پُر کرد از ارزشها وتا خالی شود از ضد ارزشها
باعرض سلام وبا تشکر از استاد مقصر دانستن دیگران بزرگترین عامل برای فریب خودم هست تا من را از پی بردن به کج فهمیها ودانستهای غلط ذهنی خودم غافل کند.