علائم بالینی یک همسفر نشأت گرفته از تفکرات زائد افیونی است که از ۱ ـ ترس مسموم ۲ ـ شرم مسموم ۳ ـ گناه مسموم تشکیل شده و باعث بی تعادلی در او می شود. زمانی که این بی تعادلی ها را در وجودمان ریشه یابی کنیم متوجه میشویم ارتباط مستقیمی به جنس تفکرات و احساسات ما دارد.

موضوع کارگاه آموزشی همسفران: درمان بر اساس علائم بالینی
استاد: همسفر غلامی
تاریخ: دوشنبه ۱۴۰۴/۷/۱۴
برای درک بهتر دستور جلسه ابتدا به معنای واژگان می پردازیم .
درمان، به معنای دانستن علم سالم زیستن و جاری کردن آن در زندگی
اساس، یعنی پایه و رکن و درمان بر اساس علائم بالینی، یعنی پایه و رکن درمان بر اساس علائم بالینی
علائم بالینی چیست ؟
مجموعه ای از علامت ها، نشانه ها و یا حالات جسمی و روحی و روانی در یک فرد که بیان گر این می باشد شخص دارای یک اختلال و یا یک بیماری است .
به چه دلیل علائم بالینی برای یک همسفر از اهمیت زیادی برخوردار است ؟
علائم بالینی می تواند انسان را به این تشخیص برساند که علت اینکه دچار یکسری حالات روحی و جسمی شده است، چیست و در ادامه با تغییر این علائم، فرد متوجه می شود اوضاع شخص بیمار رو به بهبودی است یا وخامت . بدین منظور است که علائم بالینی یک همسفر در طی کردن مسیر درمان او بسیار مؤثر است، چرا که نشان می دهد آیا در مسیر درمان قرار دارد و تغییراتی در او حادث شده است یانه ؟!
چگونگی شناخت علائم بالینی برای یک همسفر
در کلاس شناخت اعتیاد می آموزیم فرد مصرف کننده با مصرف مواد اعتیادآور، به مرور زمان، باعث آسیب ها و تخریب هایی روی سیستم تولید کننده مواد شبه افیونی بدنش می شود. برای یک همسفر نیز چنین است؛ داشتن کینه، نفرت، خواسته های نامعقول، و انجام ضدارزشی ها، باعث اختلال در سیستم جسمی و خارج شدن او از حالت تعادل شده و نمی تواند یک ارتباط درست داشته باشد، چه با خودش و چه در مرحله بعد با دیگران.
علائم بالینی یک همسفر نشأت گرفته از تفکرات زائد افیونی است که از ۱ ـ ترس مسموم ۲ ـ شرم مسموم ۳ ـ گناه مسموم تشکیل شده و باعث بی تعادلی در او می شود. زمانی که این بی تعادلی ها را در وجودمان ریشه یابی کنیم متوجه میشویم ارتباط مستقیمی به جنس تفکرات و احساسات ما دارد.
بسیاری مواقع ما علائم بالینی خودمان را شناخته ایم، ولی آنقدر خواسته ها، توقعات و انتظارات در ما زیاد است که اجازه نمی دهد علائم بالینی خودمان را ریشه یابی کنیم و به علت آن پی ببریم .
یکی از عوامل بسیار مهمی که مانع می شود ما به شناخت علائم بالینی خودمان پی ببریم، کج فهمی است ؛ کج فهمی برای یک همسفر در مسیر درمان بدین صورت می تواند باشد که احساس کند قرار گرفتن مسافر او در مسیر درمان و استفاده کردن از دارو تمام مسائل و مشکلات آنها را حل کرده و آنها را به سمت یک زندگی ایده آل سوق می دهد، در صورتی که اصلأ چنین چیزی نبوده و نیست، چون یک مصرف کننده قبل از اینکه دچار بیماری اعتیاد شود نسبت به محیط و فرهنگی که در آن رشد کرده و تربیت شده، درگیر یک تفکر زائد بوده است.
عدم تفکیک ما نسبت به این دو مقوله، باعث بروز یکسری رفتارها می شود که این رفتارها همان علائم بالینی هر کدام از ما هستند.
علائم بالینی با علائم حیاتی همزمان هستند. یعنی تا زمانی که ما زنده هستیم، این سیستم و کارخانه (سیستم تولید کننده مواد شبه افیونی بدن) مشغول به کار هستند. چگونگی تولید این سیستم بستگی به داده های ما دارد.
پس برای داشتن زندگی بهتر و سالم و اینکه این سیستم به درستی کار کند، باید این علائم را هم بشناسیم و هم برای آن اهمیت قائل بشویم. اهمیت قائل شدن یعنی برای شناخت و بهبودی این علائم حتماً حرکت درستی داشته باشیم.
علت اینکه ما هنوز به شناخت علائم بالینی خودمان نرسیده ایم چیزی نیست جز تغییر تاکتیک دادن به جای تغییر نگاه داشتن. واین مثل این می ماند که ما خودمان را به زیباترین شکل آرایش کنیم، ولی با کوچکترین بارانی که صورت بگیرد این آرایش از چهره ما پاک شده و صورت واقعی ما نمایان می شود .
خیلی مواقع احساس می کنیم نسبت به فرد مصرف کننده دیگر هیچ کینه و نفرتی نداریم، ولی با انجام کوچکترین رفتاری که مطابق میل ما نباشد دوباره حس های آلوده درونمان شعله ور شده و از حالت تعادل خارج می شویم و این یعنی تغییر تاکتیک دادن.

زمانی که با پذیرش، آموزش و گذر زمان علائم بالینی خود را شناختیم و درک کردیم، به مرور حس هایمان ترمیم شده، جنس تفکرات و نوع نگاه مان تغییر می کند.
بزرگترین حُسن درمان، این است که بعد از ترمیم، جسم دارو را پس می زند و شخص میل به دارو ندارد. در مورد همسفر هم اینگونه است و دیگر حس های منفی، تفکرات ناسالم و کارهای ضد ارزشی را پس می زند و زمانی به خود می آید و می بیند دیگر کینه ندارد و از کنار مسائل با عشق و بدون هیچ رنجشی عبور می کند.
ارکان درمان ۱ ـ خواب ۲ ـ کار ۳ ـ تغذیه، تأثیر بسزایی روی علائم بالینی هرکدام از ما دارد. با یک ذهن آشفته و خراب به رختخواب رفتن، داشتن تغذیه ناسالم که بدن را به سمت اسیدی بودن می برد و همچنین انجام کاری خارج از توانایی های جسمی، تمامی این موضوعات باعث اختلال در سیستم جسمی و تأثیر منفی روی روحیات و خلق و خوی ما می شود .
بنابراین کیفیت درمان همسفر بستگی به کیفیت و جنس تفکرات، نوع نگاه و کیفیت جهان بینی او دارد که همه این ها بستگی به میزان شناخت علائم بالینی و اهمیت دادن به آنها و صادقانه و آگاهانه با آنها برخورد کردن است .
دوستانی که در این زمینه مشارکت نمودند:
همسفران: موسوی ۱ـ اکبری ـ حسین زاده ـ ابراهیمی ـ باقری ۲ـ غفاری ـ حافظی ـ استکی ـ رضازاده ـ مزروعی


باعرض سلام ودورودوباتشکرازاستادعزیز،هرزمانیکه بتوانم درحل مسایل ومشکلات زندگی ام به دوراز حسهای الوده تصمیم گیری کنم وکنترل ومدیریت احساساتم رابه درستی انجام دهم ،نشان دهنده این است که علائم بالینی من رو به بهبوداست ویابهبود یافته.ممنون وسپاسگزار از کمیته اموزش وتیم پرتلاش سایت
با عرض سلام وخداقوت و تشکر فراوان از استاد گرامی.
وضعیت فعلی ما بازتاب انتخاب ،افکار،اعمال و تجربه های گذاشته ما می باشد اگرما در امروز درجایگاه خدمت آرامش،رهایی یا حتی درتاریکی ها قرار داریم بسبب حرکت درمسیر هایی است که خودمان طی کردهایم
با درود وتشکر از استاد عزیز که بخوبی اموزش دادند .
کیفیت درمان من همسفر بستگی به کیفیت وجنس تفکرات وجهانببنی من دارد ،پس هر چقدر بیشتر اموزش بگیرم و کاربردی کنم وبه علائم خود توجه کنم به تغییر دیدگاه وتفکر برسم حس های من بهتر شده وبه قول استاد اگر حس بدی به سراغم امد ان را پس میزنم ورغبتی برای انجام ان ندارم 🌹
با تشکر از استاد گرامی بسیار عالی بود🌹