زمانی که نظم در درون هر شخص ایجاد شود در بدترین شرایط هم میتواند بهترین عملکرد را داشته باشد و در جایگاه های مختلفی که قرار میگیرد مسئولیت هایش را به درستی انجام دهد .
موضوع کارگاه آموزشی همسفران: نظم، انضباط، احترام
استاد: همسفر مکری
تاریخ: دوشنبه ۱۴۰۴/۵/۲۷
نظم، انضباط، احترام سه مقوله ای هستند که ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و هر سه باید طور یکسان در درون هر شخص ایجاد شود. زمانی که این سه مفهوم در کسی شکل بگیرد، میتواند مفید و مؤثر واقع شود و یک ساماندهی، نظم و ترتیبی را در درون فرد و امور مرتبط با او چه در خانواده و چه در جامعه ایجاد کند و شخص را به یک آرامش نسبی برساند.
نظم، یک حس درونی است. تمام تلاش آموزش های سروج این است که هر کدام از ما بتوانیم یک نظم درونی را در خودمان به وجود بیاوریم تا از آشفتگی ها و درگیری های ذهنی و بیماری تفکر زائد افیونی که به خاطر زندگی در کنار یک مصرف کننده به آن دچار شده بودیم، رهایی یابیم.
نظمی که هر کدام از ما قبل از ورود به جلسات در زندگی و امور کاریمان داشته ایم نظم نبوده، بلکه رفتاری وسواس گونه بوده است که تماماً ارتباط مستقیمی با درگیری های ذهنی ما دارد که ریشه در تفکرات زائد و تأئید طلبی ما داشته است.
تمام تلاش که نه بهتر است بگوئیم تقلایمان این بود که از نظمی که برای خودمان ایجاد کرده بودیم مراقبت کنیم و اگر کسی مخالف این نظم ما رفتار میکرد سریعاً دچار حال خرابی و عدم تعادل میشدیم. در صورتی که نظم چیزی است که به ما آرامش و حال خوب میدهد.
در این زمینه وادی اول این آموزش را به ما میدهد که یاد بگیریم به چه چیزی فکر کنیم ؟و به چه چیزهایی فکر نکنیم؟ واین یعنی مدیریت ذهن و دادن نظم به افکارمان.
پندار، گفتار و کردار هر کسی نشان دهنده نظم درونی و نوع تفکرات اوست. زمانی که فرد با کوچکترین رفتار و صحبتی از حالت تعادل خارج میشود و یک تزلزل رفتاری در او به وجود می آید یعنی نظم درونی ندارد.
داشتن حس های آلوده، کینه، نفرت، مقایسه، نداشتن تحلیل از اوضاع مشخص و افراد مشخص باعث بهم ریختگی و بی نظمی هم در درون و هم در بیرون میشود.
زمانی که نظم در درون هر شخص ایجاد شود در بدترین شرایط هم میتواند بهترین عملکرد را داشته باشد و در جایگاه های مختلفی که قرار میگیرد مسئولیت هایش را به درستی انجام دهد .
نکته حائز اهمیت این است که ما فقط میتوانیم نظم را برای خودمان ایجاد کنیم نه برای دیگران. پذیرش این موضوع باعث می شود بی نظمی دیگران حال ما را خراب نکند.
انضباط چگونه میتواند با نظم ارتباط داشته باشد؟
انضباط، رعایت کردن قوانین و مقرراتی است که برای ایجاد نظم وضع می شود. یک فرد منضبط، فردی است که هم قوانین نظم مختص به خودش را رعایت میکند وهم قوانین مرتبط با هرجایی را، چه در خانواده و چه در جامعه، منضبط بودن یک شخص در عملکرد او نمایان است نه فقط در گفتارش .
رعایت پروتکل درمان، قوانین جلسات و حرمتها تماماً ما را به سوی نظم و انضباط و یک همسفر واقعی بودن سوق میدهد.
در جلسات برای درمان تفکر زائد یک همسفر پروتکل درمانی را در نظر گرفته اند که از سه مؤلفه تشکیل شده است: ۱ـ پذیرش: اینکه بپذیریم هیچکس را نمیتوانیم تغییر دهیم جزخودمان. ۲ـ آموزش و کاربردی کردن: برای آموزش گرفتن نمیتوانیم سقفی را در نظر بگیریم و دائم باید در حال آموزش گرفتن باشیم و نکته مهم آن که، آن آموزشها را کاربردی کنیم و 3- زمان: برای درمان این نوع تفکر نمیتوانیم زمان خاصی را در نظر بگیریم.
گاهی مواقع ما به دلیل قرار گرفتن در مثلث تفکر زائد که از سه ضلع ۱ـ ترس مسموم ۲ـ شرم مسموم ۳ـ گناه مسموم تشکیل شده است، نه برای خود احترامی قائل هستیم و نه دیگران به ما احترام میگذارند. این نوع رفتار کردن جز آسیب برای خودمان و دیگران چیز دیگری به دنبال نخواهد داشت.
زمانی که شخص از لحاظ تفکری به یک نظم و ساماندهی فکری رسیده باشد، در بیرون هم این نظم و انضباط در او قابل رؤیت است. تشخیص میدهد کجا چگونه رفتارکند، چگونه سخن بگوید، نوع پوشش در هر جایی را رعایت میکند و این گونه است که شخص در هر مکانی مورد احترام قرار میگیرد و همه از هم صحبتی و در کنار او بودن لذت میبرند .
بنابراین نتیجه نظم و انضباط، احترام است. شخصی در هر جایی مورد احترام قرار میگیرد که هم نظم درونی و هم نظم بیرونی را در خودش احیا کرده باشد. یک احترام حقیقی نه احترام از روی ترس و اجبار.
دوستانی که دراین زمینه مشارکت نمودند:
ابراهیمی ـ غفاری ـ مزروعی ـ عدنانی ـ سبحانی ـ
عسگری ـ رضازاده ـ بیگدلی ـ باقری ۲ـ اکبری ـ موسوی ۱ـ غلامی ـ حیدری ـ رحیمی


با عرض سلام و احترام”
ممنون از استاد عزیز
دستور جلسه بسیار مفید و اثر گذار بود
خدا قوت به همه عزیزان
سلام خداقوت استاد تشکر برداشت من اگر نظم دورنیم درست کنم میتوانم به نظم بیرونم درست کنم یعنی وادی یک کاربردی کنم ذهنم مدیریت کنم ودرزمان حال باشم میتوانم نظم بیرونم درست کنم چه جایگاهی هستم به آن انظباط و احترام برسم تشکر از کمیته آموزش ومسلولین سایت
با عرض سلام و خداقوت وتشکر فراوان از استاد گرامی .برداشت من این بود که من هر جایی مورد بی احترامی قرار گرفتم ویا نقد شدم باید علت را درون خودم جستجو کنم چون آشفتگی و بی نظمی درون من باعث این واکنش اطرافیان و آرامش نداشتن خودم میشود.تشکر فراوان از کمیته آموزش و تیم پر تلاش سایت 🌹 🌹 🌹 🌹
با سلام وتشکر از استاد عزیز وخدمتگزاران سروج ، برداشت کردم که نظم از درون وافکار من شکل میگیرد و خروجی ان در بیرون وگفتار وکردار من نمایان میشود ،وهر گونه افراط وتفریط که همان بی تعادلی ونداشتن نظم وانظباط است وخروجی ان بی احترامی میشود 🌹
ونکته ومشخصه قابل توجهی که استاد فرمودند اینکه نظم انچیزی است که من را به ارامش وحال خوب می رساند ،ودقیقا ضد ان وسواس که من را از ارامش دور می کند . خدا قوت به کمیته اموزش وتیم سایت 🌹
باسلام و درود و تشکر🙏🌹
تا زمانی که فکر من نظم نداشته باشد نمیتوانم برای کار هایم برنانه ریزی کنم و به کارهایم نیز نظم بدهم🌹🌹🌹
باسلام وخداقوت. برداشت من این است که باید نظم درونی داشته باشم تا حالم خوب باشد و از وسواس فکری دور باشم ومرتب ور حال اموزش باشم ممنون از زحمت های سروج
تشکر فراوان از استاد و خدمتگزاران سروج و عرض خداقوت خدمت بالهای استوار پرنده رهائی،نگاه مهربان حضرت حق گرمی بخش قدمهای استوارتان🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
چقدر زیبا استاد به ساماندهی فکری اشاره کردند و من از این جلسه یاد گرفتم ساماندهی فکری چه تاثیر عمیقی در رسیدن به آرامش دارد
باعرض سلام ودورود وباتشکر از استاد عزیز،نظم آن بایدها ونبایدهایی نیست که من در درونم خودم وضع کرده ام وآنرا به دیگران هم تحمیل می کنم وهم آرامش خودم را بهم میزنم وهم احترام خودم رازیر سؤال میبرم، بلکه نظم یعنی داشتن ارامش همراه با احترام هم درون وهم دربیرون من وهم در ارتباط با دیگران.باسپاس فراوان از خدمتگزاران سایت درپناه حق باشید.