در مسیر رفتن به سمت اعتیاد، ما به چیزهایی مثل، ازبین رفتن زندگی، از دست دادن شغل، عدم آرامش و… رسیدیم. الان هم برای رسیدن به درمان که هدف تک تک ماست، باید مسیر درستی را برویم تا ما را سالم به هدف درمان برساند،
موضوع کارگاه آموزشی مسافران: وادی پنجم و تأثیرآن برمن
استاد: مسافر سفر دوم حسین
تاریخ: شنبه ۱۴۰۴/۵/۱۱
چهار وادی قبل را به صورت تئوری گذرانده و از این وادی وارد مرحله عمل و حرکت میشویم.
در هر موضوعی انسان در سه مرحله قرار می گیرد: اول- تفکر و اندیشه، در مورد هر موضوعی اول تفکر می کند، دوم- سخن و بیان؛ آن موضوع را به زبان می آورد و در مورد آن صحبت می کند و سوم- حرکت؛ آن موضوع را به مرحله عمل می رساند.
در مورد بیماری اعتیاد نیز به همین شکل است؛ جلسات آموزش میدهد تا خود فرد حرکت کند، و نوع حرکت هر فرد به خود او بستگی دارد که چگونه به درمان برسد. میتوان گفت که یک نقشه راه ترسیم شده و این خود فرد است که باید از روی آن نقشه حرکت کند، تا به درمان و رهایی برسد، تفکری که در راستای آن عملی نباشد به ثمر نمیرسد. مانند بذری که تا کاشته نشود، ثمری ندارد، حتی اگر مرغوبترین بذر باشد.
خواسته تمام ما که اینجا هستیم این است که از بند اعتیاد رها شویم، این در اول در حد یک فکر بود ولی اینجا به ما آموزش دادند که مشکل رابه مسأله تبدیل کنیم، درباره اش تفکر کنیم و در راستای آن حرکت کنیم. چنانچه بارها گفته شده زندگی یعنی مشکل و زندگی کردن یعنی حل مشکل.
در مسیر رفتن به سمت اعتیاد، ما به چیزهایی مثل، ازبین رفتن زندگی، از دست دادن شغل، عدم آرامش و… رسیدیم. الان هم برای رسیدن به درمان که هدف تک تک ماست، باید مسیر درستی را برویم تا ما را سالم به هدف درمان برساند، حالا برای رسیدن به درمان و تفکر سالم چه مسیری را باید طی کنیم؟
۱- رفتن به سمت تغییر نگاه، تغییر نگاه ما مبدا تحول ما است.
۲-رفتن به سمت تغییر باورهای غلط ذهنی، تا باورها تغییر نکند، رفتنی انجام نمی شود.
۳- شناخت ماهیت بیماری اعتیاد؛ اعتیاد را همان گونه که هست بشناسیم نه آنگونه که از قبل می شناختیم و در ذهن ما بوده و اولین آموزش از کلاس شناخت اعتیاد شروع میشود. و در ادمه هر چه بیاییم آموزش جدیدی می گیریم و یک قدم برای شناخت اعتیاد پیش می رویم.
۴- رفتن به سمت پذیرش؛ بپذیریم که بیمار تفکر افیونی هستیم، تا بعد از آن به توکل، رضا و تسلیم برسیم.
۵- توکل، رضا و تسلیم؛ (تسلیم در مقابل تفکر درمان)تا زمانی که تسلیم تفکر درمان نشویم، به درک صحیح از حرمتها و قوانین و آموزشهای جلسه نمیرسیم.
موارد بالا نوع رفتن سالم را مشخص می کند که نتیجه اش، رسیدن سالم است؛ – رسیدن به صلح درونی؛ رسیدن به آرامش، رسیدن به خود واقعی که سالها از ان دور شده بودیم و رسیدن به تعادل جسم، روح و روان و جهان بینی(مثلث درمان)
بستر مهیاست، الگوها را می بینیم که رسیده اند، نقشه راه ترسیم شده و ما می توانیم به درمان برسیم، ولی چرا در این رفتن و رسیدن بعضی اوقات اختلال ایجاد میشود؟و چه موانعی باعث عدم حرکت میشود؟
برای رفتن و رسیدن درست در وادی پنجم ۷ پارامتر وجود دارد: ۱- برگشت ازضد ارزشها ۲- خودداری ۳-قناعت ۴-صبر ۵-تجسس، قضاوت، غیبت ۶-پسانداز ۷- توکل، رضا، تسلیم
برای برگشت از ضد ارزشیها، باید اول آنها را بشناسیم، و اینجا آموزش میگیریم و می شناسیم. حال اگر شناختیم و نتوانستیم از آنها برگردیم، یعنی هنوز در درونمان این ضد ارزشیها را دوست داریم، هنوز دنبال کامجویی هستیم، از دروغ گفتن لذت می بریم و… و دلیلش این است که هنوز با خودمان تسویه حساب نکردیم.
با آمدن به جلسات، شوری ما را فرامی گیرد که برای شروع حرکت لازم است، ولی اگر این شور را به شعور تبدیل نکنیم، حرکت ما سالم نیست. باید منطق جای احساس را بگیرد. منطق میگوید به مرور زمان و پله پله باید تخریب هایی که سالها زده ایم را درست کنیم نه به یکباره، چون دچار زودخواهی می شویم. زود خواهی نقطه مقابل صبر است. زودخواهی در درون اکثر مصرف کنندگان است، و میخواهند به جلسات که میآیند در کمترین زمان درمان شوند، در صورتی که اینجا صبر آموزش داده می شود. صبر یعنی پشت سرگذاشتن وطی کردن و یا تحمل زمان همراه با تلاش و کوشش برای رسیدن به اهداف تعیین شده. صبر یکی از مهمترین پارامترهای این وادی است.
یکی از موانع بزرگ ترس است؛ ترس از دیده شدن، ترس از قضاوت و مشارکت، ترس ازخماری، چون شخص هنوز به دارو به عنوان مواد نگاه می کند. هنوز به درمان باور ندارد. در دلش شک و تردید دارد، شک اگر ما را به باور نرساند، باعث انحراف از مسیر درمان می شود.
مانع دیگر، توقع داشتن از دیگران و روحیه طلبکاری است: اکثر مصرف کنندگان توقع دارند همه چیز مهیا باشد تا آنها درمان شوند، در ذهن خود دنبال بهانه هستند، در صورتی که اینجا گفته میشود درمانگر خود شخص است، محیط امن و حمایتی و اساتید و الگوها و راهنماها وجود دارند و خود شخص است که باید حرکت کند.
باور به تفکر درمان زمانی ارزشمند است که در راستای این باور حرکت سالم داشته باشیم، اگر باور به حرکت نینجامد، هیچ ارزشی ندارد. ما فرصتهای زیادی را سوزاندیم، اینجا محیط حمایتی و امن وجود دارد و ما باید فرصت ها را به ساختار تبدیل کنیم. فرقی نمی کند چه سفر اول و چه سفر دوم، هر جا در لحظه نباشیم و ذهنمان جای دیگر باشد و زمان را برای آموزش گرفتن از دست بدهیم(البته نه زودخواهی) فرصت سوزی می کنیم و نشانه آن نداشتن حال خوب و آرامش است.
خیلی از ما فکر می کنیم سرنوشتی که برای ما به وجود آمده را خودمان نساختیم، ولی در واقع با داشتن قدرت اختیار و انتخاب سرنوشت را خودمان رقم می زنیم. حضرت علی(ع) میفرمایند: «مواظب افکارت باش که گفتارت میشود، مواظب گفتارت باش که رفتارت میشود، مواظب رفتارت باش که عادتت میشود، مواظب عادتت باش که شخصیتت میشود، مواظب شخصیتت باش که سرنوشتت میشود»؛ انتهای یک فکر، سرنوشت ما را تغییر می دهد و همه چیز در دستان خود ماست. هر کس با اختیار و انتخابی که دارد، طبق حرکتی که میکند سرنوشت خود را رقم میزند.
حسن ختام جلسه این شعر باشد:
سرنوشت را باید از سر نوشت
شاید این بار کمی بهتر نوشت
گُل بکاریم گر بخواهیم گر نخواهیم، باغبان روزگاریم
دوستانی که در این زمینه مشارکت نمودند:
مسافران: حمید- حسن- مهدی۱- حجت- مجید- احمد- حسن۱- علی- یوسف- مهدی۲


با عرض سلام و خدا قوت و تشکر فراوان از استاد گرامی.
با سلام واحترام با پنج پارامت که در وادی پنج هست می توانم از نفر ت به عشق واز عمال ضد ارزشی به ارزشها بروم ودر نهایت از ظلمت به نور برسم ممنون از استاد گرامی
با سلام و خداقوت به همه خدمتگزاران صدیق جمعیت سروج و با تشکر فراوان از تیم پرتلاش سایت و کمیته محترم آموزش.
ضمن تشکر فراوان از استاد متوجه که تا تسلیم تفکر سروج نشوم درمان. اتفاق نمیافتد و زمانی تسلیم تفکر میشوم که تغییر نگاه پیدا کنم تا بتوانم باورهای غلط ذهنی خودم را تغییر دهم و بیماری اعتیاد بشناسم و بپذیرم که با مصرف مواد تفکر افیونی همه وجودم گرفته و با آموزش و کاربردی کردن آنها بتوانم در مسیر ارزشها حرکت کنم. سپاسگزارم
باسلام واحترام خدمت جمعیت پرتلاش سروج
بنده از زمانی که باتفکر درمان آشنا شدم و پذیرفتم که بیمارم ودر کلاس شناخت اعتیاد به درک رسیدم ،با توکل برخدا تسلیم تفکر شدم وشروع به آموزش گرفتن وکم کم کاربردی کردن نمودم خدا راشکر تااینجای مسیر حال روحی و جسمیه خوبی دارم🙏🙏باتشکرفراوان
خدا قوت و تشکر از کمیته آموزش
با سلام و عرض ادب.
تشکر از کمیته محترم آموزش و استاد کارگاه.
درود وسپاس از استاد وتفکر سروج. آموختم مرحله تسلیم وقتی برایم اتفاق می افتد که ازدومرحله توکل ورضاعبورکنم
ازابتدای زندگی قدم درراه غلط گذاشته بودم وسالها دراین مسیرغلط حرکت میکردم ، درمسیری که تمام زندگی وشغل و وجه اجتماعی مرا نابودکرده بودامیدوارم بتوانم این بار باحرکت درمسیردرست به تنها هدفم که درمان است برسم.آمین