زمانی که شخص در مسیر ارزش ها و صراط مستقیم حرکت کند آن نیروها در درونش شروع میکنند به بیدارشدن. و این مستلزم این است که ما به خودباوری رسیده باشیم. در حقیقت وادی سوم به ما مسئولیت میدهد. یعنی من همسفر باید بپذیرم مسئول تمام بحران هایی که در زندگی ام وجود دارد خود من هستم
موضوع کارگاه آموزشی همسفران: وادی سوم وتأثیرآن برمن
استاد: همسفر علیزاده
تاریخ: دوشنبه ۱۴۰۴/۳/۱۹
در ابتدا تولد۷سالگی مسافرمیثم وهمسفرزیلایی را خدمت تمام عزیزان تبریک عرض میکنم.
تیتروادی سوم: «باید دانست هیچ موجودی به میزان خودانسان،به خویشتن خویش فکر نمی کند»
خویشتن خویش، شامل صور آشکار(آنچه قابل دیدن است) و صور پنهان (آنچه قابل دیدن نیست) میشود. صور، جمع صورت است. وادی سوم با کلمه «باید» آغاز می شود، یعنی باید بدانیم انسان یکسری ارزش هایی دارد که باید به آنها واقف بشود و این یعنی رسیدن به خودآگاهی. این باید یک قانون قطعی است و یعنی هیچ خلل و فرجی درآن وجود ندارد.
هیچکس مثل ما از صور آشکار و صور پنهان خودمان خبر ندارد و هیچکس مثل ما نمی تواند واقف باشد بر نقاط ضعف و قوت خودش.
هر کدام از ما در زندگی با یکسری بحران ها و مشکلاتی مواجه هستیم و از آرامش لازم برخوردار نیستیم و زمانی که پی میبریم به عمق این مسائل و مشکلات، متوجه میشویم که این خود ما هستیم که این مشکلات را با دست خودمان، برای خودمان به وجود آورده ایم و حاصل انتخاب ها وعملکردهای ما در گذشته بوده است.
فکر دیروز ما،عملکرد امروز ما و فکر امروز ما، عملکرد فردای ما می باشد.
در مواجهه با مشکلات دو راه پیش روی ما گذاشته میشود:
1- اینکه بنشینیم در گوشه ای امن تا هیچکس کاری با ما نداشته باشد. و ناامیدانه بگوئیم که خود کرده را تدبیر نیست. یک حصاری به دو خودمان بپیچیم و منتظر باشیم که روزی یک نفر بیاید و به ما کمک کند که چنین چیزی اصلاً امکان پذیر نمی باشد.
2- اینکه ما بپذیریم اشتباه کرده ایم، هم به خودمان وهم به دیگران خسارت زده ایم. و حالا زمان این است که بگوئیم آری، خودکرده را تدبیر هست و به این فکر کنیم که چگونه می توانیم اشتباهات گذشته را جبران کنیم و این مستلزم این است که خودمان بلند شویم و حرکت کنیم و منتظر این نباشیم که دیگران بیایند و به ما کمک کنند.
چرا اشخاص به این مرحله میرسند که خودشان به خودشان نمی توانند کمک کنند و از دیگران انتظار و توقع برای حل مشکلاتشان دارند ؟
یکی از مخرب ترین خروجی های تفکرافیونی و تفکرزائد افیونی برای یک شخص، ابن است که تمام نیروها، توانایی ها و پتانسیل هایش به صورت خفته درمیآیند که باید بیدار شوند. در واقع زمام زندگی از دست او خارج میشود و این یعنی شخص نمیتواند به خویشتن خویش فکرکند. و این مرحله آنقدر جلو میرود در انسان که به مرور زمان آن نیروها و بضاعت هایی که دارد تبدیل میشوند به نیروهای خفته. و در این حالت است که فرد زمین گیرمیشود و دیگر نمی تواند از توانایی های خودش استفاده کند.
زمانی که شخص در مسیر ارزش ها و صراط مستقیم حرکت کند آن نیروها در درونش شروع میکنند به بیدارشدن. و این مستلزم این است که ما به خودباوری رسیده باشیم. در حقیقت وادی سوم به ما مسئولیت میدهد. یعنی من همسفر باید بپذیرم مسئول تمام بحران هایی که در زندگی ام وجود دارد خود من هستم. زمانی که خود را مسئول بدانیم، می دانیم که خود ماهم باید در جهت رفع آن مسائل حرکت کنیم.
خویشتن شناسی چیست؟
اینکه ما بدانیم در صورپنهان ما چه چیزهایی وجود دارد و چه لایه های قرارگرفته است.
این جا بسترآموزشی برای ما فراهم است و این ما هستیم که باید لایه لایه ضدارزشی های وجودمان را بشناسیم، تجزیه و تحلیل کنیم تا بفهمیم ضخامت کدام لایه بیشتر و کدام لایه کمتراست و نقاط ضعف خودمان را بشناسیم .با شناخت اینها، به مرور زمان و با کمک آموزشها و کاربردی کردن آنها، ضدارزشیهای وجودمان را به ارزشها تبدیل می کنیم.
«وضعیت کنونی ماعین عدالت است»؛ یکی از جملات طلایی جلسات سروج است، یعنی آنچه را که ما دیروزکاشته ایم، امروز درو میکنیم بدون هیچ کم و کاستی. مشکلات امروز زندگی مان، حاصل بذرهای تلخ و زهرآگینی است که در گذشته کاشته ایم و این یعنی عدالت.
ازعارفی پرسیدند.زندگی جبراست یا اختیار؟ گفت: آنچه را که امروزمیکاریم به اختیاراست و آنچه را که فردا درو میکنیم به جبر است.
دو موهبت الهی ۱- اختیار و 2- انتخاب ازطرف خداوند فقط و فقط به انسان داده شده است، تا چه مسیری را انتخاب کنند، مسیر ارزشها و یا مسیر ضدارزشها؛ انتخاب مسیر ضدارزشها قرار گرفتن در منجلاب است، چون مسیرضدارزشها عاری از آرامش و صلح است و بالعکس خروجی مسیرارزشها، آرامش است.
زمانی میتوانیم مسیر ارزشها را انتخاب کنیم که به قدرت تشخیص برسیم و رسیدن به قدرت تشخیص یعنی رسیدن به بلوغ فکری، یعنی: حل کردن مشکلات به صورت منطقی و عقلانی، به دور از تعصبات و احساسات و آنجاست که به خودباوری می رسیم و در خودباوری اعتماد هم نهفته است .
همسفری که آمدنش به جلسات، منوط به این باشد که حتماً مصرف کننده و یا مسافرش نیز به جلسات بیاید، هنوزبه بلوغ فکری نرسیده است. و این یعنی من همسفر به خویشتن خویش فکر نمیکنم. به خویشتن خویش فکرکردن یعنی: برای خود ارزش قائل شدن. ما اگر برای خودمان ارزش قائل باشیم، به جلسات می آییم برای درمان خودمان، که اولین مرحله اش، پذیرش تفکر زائدافیونی است.
ممکن است یک همسفر که به جلسات می آید بیمارش به درمان نرسد ویا برگشت خورده باشد. کمرنگ شدن حضور ما در جلسات نشان دهنده این است که ما برای خودمان ارزش قائل نیستیم و این هم یعنی نرسیدن به بلوغ فکری.
همچنین اگر در هر مسئله ای که پیش می آید دنبال مقصر باشیم، یک حالت گمراهی یا همان خودفریبی برای ما به وجود می آید و این نشان دهنده نرسیدن به بلوغ فکری وارزش قائل نشدن برای خودمان است .
خودآگاهی یعنی، شناخت دقیق و آگاهانه از خود، شناخت صور پنهان خود، شناخت تمام نقاط ضعف و نقاط قوت خودمان، شناخت اینکه دربه وجودآوردن بحران های زندگیمان چقدر نقش داشته ایم.
خودفریبی یعنی برای مشکلاتمان توجیه بیاوریم، نخواهیم به صور پنهان و آشکار خودمان دسترسی پیدا کنیم و درجهت درمان خودمان قدم برداریم. توجیه مانع سفربه درون شده و نتیجه سفر نکردن به درون درمان نشدن است.
حسن ختام جلسه چند بیت از معینی کرمان شاهی که بی ربط با موضوع جلسه نیست:
پرده پرده آنقدرازهم دریدم خویش را
تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را
خویش خویش من هم اینک از در صلح آمده ست
بس که گوش ازخلق بستم تا شنیدم خویش را
خویش خویش من مرا وهر چه من ها بود سوخت
کشتم آن خویش و ز خاکش پروریدم خویش را
معنی این خویش را ازخویش خویش خود بپرس
خویش بینی را گزیدم تا گزیدم خویش را
دوستانی که دراین زمینه مشارکت نمودند:
اکبری -غفاری ـابراهیمی۲ـ محمدی ـ عدنانی ـ استکی ـ زیلایی ـ مزروعی ـ حریری ـ


باعرض سلام ودورود وباتشکر از استاد عزیز،من تا به درون خودم سفر نکنم وضدارزشیهای درونم را نشناسم وریشه یابی نکنم وبرای بر طرف کردن آنها تلاش نکنم نمی توانم به خویشتن خویش فکر کنم.توجیه وخود فریبی از ارکان فرار کردن از خودم است.
با سلام وتشکر از استاد عزیز وخدمتگزاران سروج ،
این وادی مسئولیت سفر به درون خود وپیدا کردن خویشتن خویش را به من محول میکند و پیام میدهد تازمانی که در خود فریبی قرار دارم به خودباوری نخواهم رسید 🌹
باسلام وتشکر از استاد وهمه خدمتگزاران سروج
مشکلات ومسائلی که امروز با آنها درگیرم خودم عامل آن بودم و امروز با آموزش گرفتن وخودآگاهی از خودم، نقط ضعف وقوت خودم را بشناسم. اشتباهاتم را توجیه نکنم که مانع سفر درونی من میشود.
با عرض سلام و خداقوت وتشکر فراوان از استاد گرامی.برداشت من این بود که من اگر هنگام بروز مشکلی توانستم آرامش خودم را حفظ کنم تصمیم درست بگیرم یعنی به بلوغ فکری رسیده ام واین هم با آموزش گرفتن و کاربردی کردن لحظه به لحظه امکان پذیر است.
با سلام وعرض ادب. برداشت من باید صور اشکار وصور پنهان خود که همان خویش وخویشتن هست بشناسم ودوربین روی خودم باشد تا تغییر نکاه پیدا کنم مبدآ ومقصد خود را مشخص کنم وسفر خود را اغاز کنم تشکر از استاد گرامی🙏