*احساس: پاسخ عاطفی درون ماست که می تواند خوب یا بد باشد؛ چون هر کسی از یک موضوع یک تعبیر و تفسیر متفاوت دارد و این بستگی به درون ما دارد که چه برداشتی داشته باشیم و چه جذبی در من اتفاق بیفتد و با چه حسی آن را ببینم،

موضوع کارگاه آموزشی سفر دوم: جهان بینی «برداشت، دریافت، احساس، ادراک»

استاد: جناب آقای مفتون

تاریخ: دوشنبه 1404/2/29

همانطور که می دانیم انسان از دو بخش صور پنهان و صور آشکار تشکیل شده است. صور آشکار، همان جسم و آنچه که قابل دیدن و لمس است. و صور پنهان آنچه قابل رویت نیست، و امروز بحث ما حول محور صور پنهان است.

در دنیایی که ما زندگی میکنیم و در جامعه افراد متفاوت با شخصیت ها و روحیات متفاوت از جمله کمال گرا، احساساتی، برون گرا و درونگرا ،خود مهم بین و … زندگی میکنند، و همه این خصوصیات و ویژگی ها به این چهار مورد یعنی: “برداشت، دریافت، احساس و ادراک” ما بر میگردد، که بر چه مبنا یا مصالح یا معیاری بالا آمده و تربیت شده ایم؛ در واقع نقش موارد بالا شخصیت ما را در زندگی شکل می دهد.

*برداشت: دید اولیه از یک موقعیت یا تجربه است، که تحت تأثیر پیش زمینه های تربیتی، اجتماعی و شخصی است.

*دریافت: بعد از برداشت چگونگی جذب، دریافت است،.یعنی از برداشت اولیه من، آن چیزی که در من جذب می شود دریافت میشود.

*احساس: پاسخ عاطفی درون ماست که می تواند خوب یا بد باشد؛ چون هر کسی از یک موضوع یک تعبیر و تفسیر متفاوت دارد و این بستگی به درون ما دارد که چه برداشتی داشته باشیم و چه جذبی در من اتفاق بیفتد و با چه حسی آن را ببینم، آیا با حس مالکیت می بینم یا تعصب و یا کینه و نفرت و یا …..؟ یعنی عکس العمل و رفتارهای من بر اساس آن احساس درونی من است.

*ادراک: بعد از این مراحل “آنچه در فهم تو آید می شود مفهوم تو”. که لا یَتَغَیّر است، و خیلی سخت تغییر میکند؛ و این چهار عنصر به صورت متقابل بر یکدیگر اثر می گذارند.

مثل تماشای فوتبال که مثلاً دو نفر با یک برداشت از فوتبال و جذب هم که همان علاقه است آن را دنبال می کنند، اما اینکه با چه حسی می بینند، مالکیت و یا تعصب یا منصفانه، مهم است و به دنبال همان حس به درک آن موضوع می رسند یا ادراک در آنها بوجود می آید.

به همین علت است که تأکید می شود با تازه واردین برخورد درست و مناسبی داشته باشیم تا جذب اتفاق بیفتد، شاید آن فرد برداشت درستی نداشته باشد و حسش خوب نباشد، اما ما باید تلاش کنیم حس او را در لژیون تازه واردین ویرایش و پردازش کنیم تا کم کم حس او سالم شود.

خود من به شخصه وقتی برای درمان به کنگره می رفتم افراد زیادی سعی داشتند با دلایل مختلف مانع شوند، و این برداشت آنها از آن محیط و مکان بود، اما برداشت من این بود که اینجا درمان، شدنی است و جذب من این بود که تو موفق می شوی، و همین باعث شده بود یک حسی در من بوجود بیاید که ادامه بدهم و آن حس این بود که من هیچ چیزی از اعتیاد نمی دانم باید بروم و یاد بگیرم، و واقعاً با تمام شرایط پای آن ایستادم و تا آخر عمر هم به پای آن می ایستم و همیشه فرمان های جناب مهندس را اجرا میکنم و به این درک رسیدم که جزئی از درمان هستم، نه درمان شده.

این مفاهیم به طور کلی با چگونگی تعبیر و تفسیر ذهنی ما از محیط و تجربیات ما ارتباط و اشاره دارد، و می توانیم در پایان این چهار مورد را به “علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین” ربط بدهیم.

علم الیقین: یعنی آنچه که علم یا دانش آن را داریم؛

عین الیقین یعنی آن چه که می بینیم، ولی هیچ کدام حقیقت نیستند، بلکه آن چیزی هستند که من برداشت میکنم و می بینم، ولی اگر مراحل را درست رفته باشم و تزکیه درست اتفاق افتاده باشد دقیقاً به درکی می رسم که همان نفس مطمئنه است، چون وقتی به حق الیقین برسیم به نفس مطمئنه هم خواهیم رسید.

دوستانی که در این زمینه مشارکت کردند:

مسافران: حسین(ک)- حسین(ن)- علیرضا2- مجید- محمد(ن)- احسان- میثم1

همسفران: استکی