اگر یک همسفر عقل معاش داشته باشد، ارزشمند است. عقل معاش داشتن یعنی معیشت را مدیریت کردن به اندازه داشته هایمان در جهت رشد و توسعه زندگی مان.
موضوع کارگاه آموزشی همسفران: بایستگی و شایستگی
استاد: همسفر استکی
تاریخ: دوشنبه 1404/2/29
بایستگی به معنای ضروریت، وظیفه و باید؛ بایستگی، بایدها و نبایدهاست. نبایدها مرسوم است و همگی آن را می دانیم، یک سری ضدارزشی هایی که جهانی همه قبول ندارند، ما هم انجام نمی دهیم مثل دروغ، دورویی و… ولی روی صحبت امروز ما با بایدهاست.
بایدها دو دسته اند، یک دسته فرامین الهی اند، مثل احترام به همسر و بزرگترها، انجام فرائض دینی و… و دسته دوم بایدهایی است که خودمان برای خودمان تعیین می کنیم، خیلی مواقع این بایدها درست است و می تواند جزء خواسته های معقول باشد، ولی حتی اگر درست هم باشد، زمان و مکان خاص خودش را می طلبد تا باید درستی باشد.
شایستگی به معنای مستحق بودن، صلاحیت داشتن، با قابلیت بودن است.
بایستگی و شایستگی در یک کلام یعنی یک سری بایدها را انجام بدهم تا شایسته موضوعی بشوم.
ما با پذیرفتن قوانین سروج، وارد این جلسات شدیم. فرقی نمی کند تازه وارد یا فردی که در لژیون آماده سازی و لژیون نهایی است، هر کسی می خواهد درمان شود، باید بایدها و قوانین تفکر الهی سروج را اجرا کنند.
شایستگی یا به استحقاق رسیدن یا مستحق بودن، گرفتنی است. اما از چه طریقی؟ راه رسیدن به شایستگی، انجام بایستگی های آن مسیر و اجرا کردن آنهاست. یک همسفر واقعی که می خواهد شایسته جایگاه همسفری باشد، بایدهای آن را باید اجرا کند. باید دوربین روی خودش باشد. از هر آموزشی، حتی شده یک نکته ریز را در زندگی و خانواده خود اجرا کند، این یعنی باید؛ که برای انجام این بایدها تمرین لازم است. چون تابحال تمام فکر و حواس ما روی مصرف کننده بود و او را مقصر تمام مشکلات خود می دانستیم، ولی اینجا یاد گرفتیم ما خانواده ها از لحاظ تفکری، دارای مشکل هستیم، وگرنه الان در این نقطه نبودیم.
حال چگونه به شایستگی برسیم؟
همه ما در خانواده های خود یک سری جایگاه داریم. جایگاه جایی است که یک سری وظایفی به عهده داریم. جایگاه همسری، جایگاه مادری، جایگاه خواهری و … و ادغام همه اینها جایگاه کدبانویی است.
در جلسه روز چهارشنبه بیان شد اگر یک همسفر عقل معاش داشته باشد، ارزشمند است. عقل معاش داشتن یعنی معیشت را مدیریت کردن به اندازه داشته هایمان در جهت رشد و توسعه زندگی مان.
خانمی که عقل معاش داشته باشد، بلدِ زندگی است و می تواند در زندگی مدیریت درستی داشته باشد و به ارزشمندی برسد.
به عنوان مثال، باید زودتر از همه از خواب بیدار شود، چون قرار است شوهر و فرزندان خود را برای بیرون رفتن راهی کند یا مهمانی ها را بررسی کند که آیا حضور داشته باشد یا نه؟ و اگر قرار است مهمانی برود، برای خود مشکل تراشی نکند که با چه لباسی و چگونه برود و دائم در حال مقایسه کردن خود با دیگران نباشد، چون فراموش می کند فعالیت روزانه یا همان معیشت خود را مدیریت کند.
هر فردی برای ارزشمند شدن باید علاوه بر هدف های کلان، هدف های روزانه داشته باشد، مثل منظم کردن خانه، پختن یک غذای سالم با هر آنچه در خانه دارد و… اینگونه به شایستگی می رسد. بایستگی انجام بایدها تا رسیدن به شایستگی زمان می برد، ولی تکرار و تمرین می خواهد.
عقل معاش داشتن یعنی من بایدهایی را بر اساس فرامین الهی برای خود قرار دهم نه برای دیگری، اینکه من بخواهم مصرف کننده ام درمان شود، یعنی برای فرد دیگری باید گذاشته ام. یک همسفر نمی تواند بگوید مسافرم باید باید درمان شود، بلکه بگوید من باید قوانین سروج را انجام دهم و خودم به شایستگی درمان و حق درمان برسم.
اگر همسفر بایدهای الهی و قوانین سروج را توانست قدم به قدم اجرا کند، به شایستگی همسفری می رسد که حالش خوب است و به ارزشمندی رسیده و به مرور زمان به خواسته ای که در دلش هم هست، می رسد حتی اگر الان مصرف کننده اش حضور نداشته باشد.
یکی دیگر از مشخصه های عقل معاش کدبانو، ایده آل گرا نبودن یا آرمانگرا نبودن است. یک سری چیزها را برای خود اینقدر بزرگ و با اهمیت نکنیم که فقط به آن فکر کنیم و بخواهیم به آن برسیم چون زندگی در زمان حال را فراموش می کنیم.
عقل معاش داشتن یعنی ببینیم امروز من چگونه است، چگونه می توانم با حال و هوای امروزم حال خودم را خوب کنم و به ارزشمندی برسم، به مستحق بودن یک زندگی آرام برسم حتی با وجود مصرف کننده.
یکی از نکات خیلی مهم این است که وقتی با آموزشها توانستیم نقص ها و ضعف های خود را یکی یکی بشناسیم، باید در جهت برطرف کردن و رفع آن تلاش کنیم تا به شایستگی برسیم. اینکه فقط نقص خود را بشناسیم ولی آن را کنار بگذاریم، به شایستگی درمان، کدبانو بودن نمی رسیم.
عقل معاش که نداشته باشیم اهل غر زدن و شکایت می شویم، کسی که شکایت می کند طلبکار همه می شود و کسی که طلبکار می شود قدرشناس نیست نه از خدا و نه از بنده خدا، پس دیگر شایستگی خود را از دست می دهد و در کل اهل نارضایتی می شود. یعنی از هیچ چیزی حالش خوب نیست.
در کل شایستگی یعنی رسیدن به حال خوب، رسیدن به آرامش
اگر یک سری اتفاقات بد در زندگی جاری است، اگر حرفهای نابجا و ناحق و ناسزا می شنویم، یا دیگران یک سری کارهایی انجام می دهند که ما را آزار می دهد، بدانیم ما شایسته و مستحق آن هستیم، حتماً در زمانی و مکانی در حق کسی کاری نابجا و ناحق کرده ایم که و سالهای بعد با فرد دیگری برای ما تلافی می شود. این دایره گسترده است. پس بایدهای الهی را باید جدی بگیریم چون مستحق آرامش و حال خوب است.
در آخر، وضعیت کنونی ما عین عدالت است. خیلی مواقع فکر می کنیم نه فلان چیز حق من نیست، ولی اگر درست فکر کنیم می بینیم من سزاوار آن هستم، ببینیم آیا همه بایدها را انجام می دهیم و نبایدهایی که باید انجام ندهیم را رعایت می کنیم. در بایستگی و شایستگی، صداقت، بیشترین کمک را به ما می کند.
دوستانی که در این زمینه مشارکت نمودند:
همسفران: ابراهیمی- توانا- اسکندری- سبحانی- حیدری- حریری- احمدی- موسوی-


با سلام وتشکر از استاد عزیز
وضعیت کنونی ما عین عدالت است ،اگر هم اکنون در شرایطی که میخواهم نیستم واز ارامش لازم برخوردار نیستم به معنی این است که در گذشته بایدهایی که باید انجام میدادم ندادم ونبایدهایی انجام دادم که مانع رسیدن به شایستگی شده
وهر انجه که امروز میکارم فردا درو خواهم کرد .وعقل معاش یعنی اینکه بتوانم اگاهی ام را در زندگی بالا ببرم بتوانم امور زندگی را مدیریت کنم واز کمترین داشته ها بهترین استفاده را ببرم
با تشکر از کمیته اموزش وتیم سایت 🌹
با عرض سلام و خداقوت وتشکر فراوان از استاد گرامی.من اگر پذیرفتم که هر وضعیتی که دارم عین عدالت است دیگر کسی را مقصر نمیدانم، غر نمیزنم،طلبکار کسی نیستم و از داشته های خودم لذت میبرم و کم کم به ارزشمندی و حال خوب میرسم.با تشکر فراوان از تیم پر تلاش سایت 🌹 🌹 🌹 🌹
سلام وخدا قوت تشکر از استاد عزیز وتوانا که موضوع را خیلی عالی توضیح دادند🌷🌷برداشت من این بود که عقل معاش داشتن یک بایدی است که من را به یک شایستگی که ارامش هست می رساند؛ خانمی که حرف خانه را بیرون می برد وبرای همه درد ودل می کند اجازه می دهد دیگران وارد حریم زندگیش بشوند ودخالت کنند ومستحق بی ارزشی می شود
برنامه ریزی هم از نشانه های عقل معاش است که باعث نظم می شودوبه من ارامش وحال خوب می دهد
سلام خداقوت استاد تشکر خیلی عالی بود ممنون من باید وقت دوربینم روی خودم باشدتا بتوانم آن بایدهارارعایت کنم و به شایستگی برسم چون وقتی دوربینم روی بقه هست ذهنم درگیر نمیتوانم به آن نقات ضعف و قوت خود م رابینم برسم
سلام خداقوت استاد تشکر از اینکه اینکه دستور جلسه را عالی بازکردیدمن باید داشته هام بینم و استفاده کنم حسرت نداشته هام نخورم وخودم باخودم مقایسه کنم نه بازیگران تشکر از کمیته آموزش ومسول سایت
باعرض سلام خدا قوت ووقت به خیر خدمت مسئولین سایت تشکر از زحماتشون🌷🌷🌷🌷🌷برداشتم از صحبت های استاد عزیز اینکه آموزش بگیرم ودانایی خودم را بالا ببرم تا بتوانم در هر شرایطی سختی ها وبحران های زندگی را مدیریت کنم وبه این قدرت تشخیص برسم این هم از خصوصیات عقل معاش است که مرا به شایستگی می رساند
باعرض سلام وباتشکر از استاد عزیز،هرگاه که توانستم بایدها ونبایدهارا رعایت کنم واز عقل معاش ومدیریت معیشت زندگی درست استفاده کنم وانهارا درست ودر جای خودش کاربردی کنم در زندگی به ارزشمندی میرسم.
ممنونم از استاد عزیزم.
عقل معاش یعنی با کمترین امکانات زندگی خودم بهترین شرایط را برای خانواده فراهم کنم و پایهای مالی خانواده را نیز مستحکم تر کنم. قناعت و پس انداز و صبر و توکل که ورضایت و تسلیم وخوداری که پارامترهای وادی پنجم است در عقل معاش نهفته است.🌹
سپاس از استاد🙏🏻که با مثالهای بسیار ساده،مفهوم شایستگی و بایستگی را عنوان کردند🌻