وقتی کسی همه مراحل خدمت را طی کرد، توانایی ارتباط مؤثر را پیدا میکند و از همه لحاظ  چه گفتار و چه رفتار اثر گذار می شود. و آنجاست که به خدمت متعهد می شود، سرسری و از روی رفع تکلیف کاری را انجام نمی دهد،

موضوع کارگاه آموزشی سفر دوم: شرایط خدمت

استاد: جناب آقای مفتون

تاریخ: دوشبنه 1404/1/25

معمولاً در یک اجتماع و یا در هر جمع و گروهی تقسیم کار می شود. چون اگر قرار باشد یک نفر به تنهایی همه کارها را انجام بدهد از دو جهت آسیب می زند.1-نیروی کاری متولد نمی شود 2-خود شخص خسته می شود و خود محوربینی و خود برتر بینی و…. بوجود می آید.

اگر دقت کرده باشیم در کنگره شصت هر چهار سال یک بار خدمتگزاران را جابجا میکنند که دیگران هم بتوانند خدمت کنند.

وقتی داوطلبانه خدمت میکنیم و هیچ توقعی نداریم، اگر به ما گفته شد خدمت در فلان جایگاه را تحویل بدهید یا در جای دیگری خدمت کنید، به راحتی این کار را انجام می دهیم، ولی اگر کسی به هم ریخت و به دنبال جمع کردن گروه و معرکه گیری بود، نشان دهنده این است که آن شخص شرایط خدمت را ندارد و از اول هم شرایط خدمت را نداشته چون تمام مدت خدمتش با حب و بغض بوده و عاشقانه نبوده است. کسی که عاشقانه خدمت کند اصلاً اسم من را نمی آورد.

شرایط خدمت چیست یا چه چیزهایی می تواند باشد؟

• همدلی: کسی که قبول کرده به تفکری به صورت داوطلبانه خدمت کند، هیچ گونه ادعای طلبکاری و توقعی ندارد و کاملاً همسو است.
• توانایی خدمتگزاری در این تفکر و تشکیلات را داشته باشد. یا به مرور زمان توان این خدمتگزاری را بیابد.
• آموزش گرفتن و به دانایی رسیدن: وقتی از همان اول فرد به دنبال این باشد که خدمت کند فقط خودش را زجر می دهد. و کسی که تفکرش این باشد هیچ وقت نمی تواند آموزش بگیرد مدام خودش را با دیگران مقایسه میکند فقط شور خدمت دارد اما شعور خدمت بر او حاکم نمی شود.
• صبر و شکیبایی: یکی از بزرگتری حسن های خدمت صبر و شکیبایی است؛ اگر نقدی به شخص شود در مورد آن فکر میکند و سریع به هم نمی ریزد و این مؤثرترین پارامتر برای درک حقیقت هر چیزی است که نتیجه بسیار خوبی دارد و می توان گفت حفظ محرمانگی را بوجود می آورد، یعنی من همیشه محرم می شوم و دیگران من را محرم خودشان می دانند.

اینها مراحلی است که شرایط خدمت را در ما عیان و بیان میکند. وقتی کسی همه مراحل خدمت را طی کرد، توانایی ارتباط مؤثر را پیدا میکند و از همه لحاظ چه گفتار و چه رفتار اثر گذار می شود. و آنجاست که به خدمت متعهد می شود، سرسری و از روی رفع تکلیف کاری را انجام نمی دهد، وقتی شخص متعهد شد، یواش یواش احساس میکند همیشه با محیط زندگی خود سازگار می شود، نه اینکه تشکیلات یا خانواده یا… با او سازگار شود.

“خروجی نهایی همه این موارد حمایت عاطفی است”. یعنی من به جایی می رسم که خدمت را دوست دارم به همین دلیل وقتی یک رهجوی تازه وارد می آید و حال خوبی ندارد من مثل او رفتار نمیکنم، سعی میکنم او را درک کنم. و بالتبع وقتی اینجا اینها را یاد بگیرم در خانواده و جامعه هم همین طور رفتار میکنم و همه جا متعهد هستم.

به معنای ساده تر عشق یعنی “دادن” و هوس” یعنی “گرفتن یا بدست آوردن”؛ وقتی من دوست دارم خدمت را به هر طریقی بگیرم در واقع آن هوس است و عشقی در آن نیست که هدفش خدمت خالصانه باشد.

چرا به یک فرد تازه رها شده که سفر اول خود را به پایان رسانده گفته میشود حتماً تا یک سال در جلسات سفر دوم شرکت کند؟ چون او یک دیدگاهی دارد و فکر میکند که با تمام شدن سفر اول اتفاق خیلی مهمی افتاده است در صورتی که باید در سفر دوم آگاهی خود را بالا ببرد، برای وضعیت جدید خود که بدون نیاز به مواد یا دارو است، آموزش ببیند یا یک همسفر که از دغدغه های ذهنی قبلی او کم شده باید آموزشهای تخصصی را ببیند.

یکی از بزرگترین مشکلات ما در خدمت کردن بد برداشت کردن یا کج فهمی از همه مسائل و آموزشهاست.

اگر مراحل شرایط خدمت را طی کنیم، دچار این کج فهمی ها نمی شویم. اگر هم یک جایی متوجه موضوعی نشدیم، مکث میکنیم و خودمان را تجزیه و تحلیل میکنیم و سهم خودمان را پیدا میکنیم.

شرایط خدمت این نیست که من دلم بخواهد خدمت کنم تا چیزی بدست بیاورم، اگر اینطور باشد نتیجه آن جز عذاب خودمان نخواهد بود.

دوستانی که در این زمینه مشارکت کردند:

مسافران: علیرضا2- میثم1- اسماعیل- میثم2- احسان- محمد حسین

همسفران: کشاورز- زیلایی