جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
ترس از پرسش

وقتی من از قضاوت دیگران ترس دارم و می ترسم هویتی که در ذهن دیگران ساخته ام را از دست بدهم، سعی میکنم هدف و منظورم را طور دیگر بیان کنم و همین باعث می شود یواش یواش وجهه خودم را پیش خودم از دست بدهم و به خودم اعتماد نداشته باشم

موضوع کارگاه آموزشی سفر دوم: ترس از پرسش

استاد: جناب آقای مفتون

تاریخ: دوشنبه 1403/10/17

تولد یک سالگی مسافر امید را خدمت خودشان و خانواده محترمشان و کل اعضای سروج و خدمتگزاران تبریک عرض میکنم، انشالله با حضور مستمر در جلسات بتوانند زکات رهایی خود را به نحو احسن بپردازند.

به طور کلی ترس لازمه زندگی انسان است و به عبارتی در فطرت انسان قرار دارد؛ ترس بر دو نوع است: 1-ترس ممدوح؛ مثل ترس از انجام اعمال ضد ارزشی مثل غیبت، دروغ، تهمت، و….. 2- ترس مسموم؛ این نوع ترس، همانطور که از اسمش پیداست، ترسی است که روح و جسم انسان را مسموم میکند، یعنی هم با اسیدی کردن بدن انسان باعث بیماری های مختلف می شود و هم شجره خبیثه را آبیاری میکند.

ترس از پرسش، یکی از ترسهای مسموم است که می تواند در نوع و چگونگی خدمت خدمتگزاران تأثیر زیادی داشته باشد، همچنان که با نظارت در جلسات این نوع ترس در خدمتگزاران دیده شده و به همین علت امروز مورد بررسی قرار می گیرد.

علت یا ریشه ترس های مسموم ما چیست؟

ترس از قضاوت دیگران، ترس از دست دادن چیزی یا جایگاهی، ترس از تأیید نشدن، و… می تواند علت این ترس های ما باشد. یعنی من از اینکه سوالی را بپرسم و جایگاه خودم را در ذهن دیگران از دست بدهم می ترسم، یا هویت خوب و عالی که خودم از خودم ساخته ام را از دست بدهم و الان از قضاوت دیگران به شدت ترس دارم،.و همین ترس ها باعث می شود که از پرسیدن صرف نظر کنیم و در همان حالت جهالت و نادانی خود بمانیم و این روز به روز بدتر می شود که “خروجی آن، حس آلوده، معرکه گیری ذهنی، و… است.

وقتی من از قضاوت دیگران ترس دارم و می ترسم هویتی که در ذهن دیگران ساخته ام را از دست بدهم، سعی میکنم هدف و منظورم را طور دیگر بیان کنم و همین باعث می شود یواش یواش وجهه خودم را پیش خودم از دست بدهم و به خودم اعتماد نداشته باشم، اگر هم خدمتی به من می دهند و یک فضایی در اختیارم قرارمی دهند آن فضا را بیهوده خراب می کنم، چون آن را درک نکرده ام.

ترس از قضاوت دیگران در خدمت، باعث می شود خدمت ما اثر مثبتی نداشته باشد، و فرقی ندارد در چه جایگاهی باشیم، برای مثال وقتی یک استاد در جایگاه استادی ترس از قضاوت دیگران دارد، مسلماً خدمت او اثر گذار نخواهد بود،.چون ترس مسموم دارد در صورتی که ما باید مسئولانه خدمت را انجام دهیم و نگران قضاوت دیگران نباشیم.

طبق جزوه جهان بینی ترس تفکر را می خورد، یعنی وقتی من در خدمت ترس داشته باشم قطعاً نمی توانم درست فکر کنم، بلکه فقط به دنبال راضی کردن دیگران و بهتر و برتر شدن و مقایسه خودم هستم، و حتی وقتی تأیید دیگران را نمی گیرم، یواش یواش نسبت به آن خدمت بی میل می شوم و نگاهم عوض می شود.

ترس از پرسش نشاندهنده عیار من است که من در کجا هستم

عوارض ترس از پرسش چیست؟

1- توقع و انتظار؛ یعنی دیگران باید من را طور دیگری ببینند.

2- شخص گرایی؛ یعنی برای شخص خدمت میکنم، نه برای تفکر درمان؛

اگر من ترس از پرسش را در جلسات نتوانم از بین ببرم قطعاً به خانواده و جامعه و … هم انتقال می دهیم و به خاطر همین ترس نمی توانیم یک مسأله حیاتی خود را حل کنیم و سمت آن نمی رویم. درنتیجه زندگی و آرامش خود را مختل می کنیم.

ناگفته نماند حس من در پرسیدن خیلی مهم است اینکه با چه هدفی چیزی را می پرسم، آیا برای مچ گیری یا فضولی یا تجسس است؟ یا برای این است که از سر رندی سرلژیون یا …. را زیر سوال ببرم و بخواهم او را به چالش بکشم و …  که این نوع پرسش خودش بدتر باعث تخریب است. درواقع پرسش وقیحانه است که با حس آلوده همراه است، اما پرسیدن درست یعنی با حس سالم و تفکر سالم بپرسم و با ایمان سالم جواب بگیرم.

پرسش کردن یک علم است، یعنی در عین سادگی و بدون هیچ حاشیه و توجیه کردنی سؤالم را مطرح کنم، و لازم نیست همیشه از یک فرد داناتر از خودمان سؤال خود را بپرسیم، بلکه می توانیم از فرد معمولی و یک تازه وارد هم چیزی که نمی دانیم را با حس سالم بپرسیم.

یکی از مشکلاتی که در تشکیلات و برای خدمتگزاران وجود دارد، این است که وقتی به یک نفر فضا داده می شود فکر میکنند به او بها داده شده است و این را نمی دانند و نمی پرسند، در صورتی که به همه فضا داده می شود مهم این است که چقدر ما برای آن فضا ارزش قائل هستیم و حرمت ها وقوانین را رعایت میکنیم و دغدغه آن را داریم.


دوستانی که در این زمینه مشارکت کردند:

مسافران: حسن- احسان- علی- علیرضا2- علیرضا1- میثم2

همسفران: کشاورز- غلامی- خدائیان- مختاری- ابراهیمی- احمدی- موسوی

مسئول کارگاه: مسافر سفر دوم علی
مسئول نظم کارگاه آموزشی: مسافر سفر دوم میثم
3.7 3 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
همسفر موسوی
همسفر موسوی
2 ماه قبل

با تشکر فراوان از استاد گرامی وکمیته محترم اموزش وبرداشت من اینکه تا زمانی که در یک خدمت به دنبال تایید وبرتر بودندباشم از این فرصت داده شده تا از این فضا هم خودم تاثیر بگیرم وهم دیگران ولی من فکر میکنم به من بها داده شده واین به خاطر نپر سیدن وترس از قضاوت دیگران اتفاق می افتد

همسفر کشاورز
همسفر کشاورز
2 ماه قبل

سپاس ازاستاد🌺
آموزش گرفتیم که فقط نباید برای پاسخ دادن آماده باشیم ،پرسش و نوع و زمان و مکان و هدف ما از پرسش بسیار اهمیت دارد،که اگر درمثلث جهالت باشم نمیتوانم پرسشهای مناسبی درهرزمینه ای داشته باشم و با ترسهایم مدل پرسشهایم تغییرمیکند🌼🌼🌼🌼

علیرضا ۲
علیرضا ۲
2 ماه قبل

می‌گويند که؛
پرسیدن عیب نیست،ندونستن و نپرسیدن عیب.
و تمامی نپرسیدن هایم ترس هایی است که مرا در معرکه های خودم سرگردان می‌کند.
و دانستم که با پرسیدن ، راهرو و رهجو می‌مانم.
سپاس فراوان از استاد راهنمای گرانقدر و تیم پرتلاش و قدرتمند سایت سروج