برای اینکه بتوانیم گرگ درون را مهار کنم اول باید آن را بشناسم و خصوصیات آن را بدانم، که دشمنی در وجود من هست که می تواند اینطور به من ضربه بزند، همین شناخت و آموزش به من کمک میکند کم کم این گرگ در وجود من از بین برود.
موضوع کارگاه آموزشی سفر دوم: گرگ درون
استاد: مسافر سفر دوم آقا مهدی
تاریخ: دوشنبه 1403/9/19
ابتدا بیست و هفتمین سالگرد رهایی جناب مهندس دژاکام و هفته مسافر را خدمت استاد راهنمای عزیز و همه مسافران تبریک عرض میکنم.
برای بررسی موضوع گرگ درون لازم است اول ویژگی های گرگ را که در طبیعت وجود دارد بشناسیم، خود من به شخصه حدود هشت سال در روستا زندگی کردم و از نزدیک نحوه زندگی و شکار این حیوان را دیده ام و به نوعی با این گرگ ها دست و پنجه نرم کردم.
گرگ یک شکارچی ماهری است و می توانم بگویم در نود و نه درصد شکارهای خود موفق است. معمولاً در تاریکی و شب حمله میکند، خیلی باهوش است.و همه جوانب را می سنجد، و دنبال یک نقطه ضعف از چوپان یا سگ های نگهبان است که از آن طریق به گله حمله کند.
می توانیم بگوییم یک چنین موجودی با این ویژگی ها در درون ما هم چه بخواهیم و چه نخواهیم وجود دارد؛ شاید در سفر اول خیلی با آن روبرو بودیم و خیلی به سراغ ما آمده، و با یک نقطه ضعف از خودمان و یا از دیگران مرتب به ما حمله کرده است و اگر توانستیم از دست او در امان باشیم و شکارش نشویم، تنها با کمک آموزشهای جلسات بوده که کمک کرد تسلیم آن نشویم، پس مطمئناً در سفر دوم هم با ما هست، شاید خیلی کم رنگ شده باشد ولی وجود دارد،و با یک نقطه ضعف از خودم یا دیدن نقطه ضعف در دیگری خودش را نشان می دهد، و در جامعه، محل کار یا حتی در تشکیلات انعکاس پیدا می کند و به خود و دیگران ضربه می زند. برای مثال، اگر در یک خانواده مرد از نظر مالی ضعیف باشد یک نقطه ضعف برای او می شود که اگر گرگ درون مهار نشود از این نقطه ضعف استفاده میکند و مرتب حمله میکند و او را از نظر شخصیت و اقتدار نابود میکند.
در تشکیلات و تفکر سروج، نقد کردن و نقد شدن برای رشد و پیشرفت فرد و جلسات همیشه وجود دارد، که اگر مورد اشتباهی از کسی دیده شد با نقد و تذکر به او گفته شود، چون با نقد قابل اصلاح است. ولی معمولاً یا من نقد پذیر نیستم، یا اینکه طرف مقابل یک نقطه ضعف از من پیدا کرده که می خواهد به من حمله کند و اینها نشان دهنده همان گرگ درون است که هنوز در من وجود دارد و حکمرانی می کند.
چه زمانی می توانیم گرگ درون را مهار کنیم؟
برای اینکه بتوانیم گرگ درون را مهار کنم اول باید آن را بشناسم و خصوصیات آن را بدانم، که دشمنی در وجود من هست که می تواند اینطور به من ضربه بزند، همین شناخت و آموزش به من کمک میکند کم کم این گرگ در وجود من از بین برود.
“به عبارتی می توانیم بگوییم گرگ درون همان نفس اماره است”، آیا همه ما که الان در سفر دوم هستیم در همه امور به نفس مطمئنه رسیدیم؟ مسلماً نه؛ پس باید اینها را بشناسیم و یکی یکی از مراحل نفس عبور کنیم تا به مرور زمان در همه موضوعات به نفس مطمئنه برسیم. اگر از کسی ضعفی دیدیم با نقد کردن و مطرح کردن حل کنیم و نقطه ضعف های خود را از جمله ذهن تعبیری و تفسیری، خود بزرگ بینی، نقد پذیر نبودن، خود مهم بینی، ترس ها و… را در خود بشناسیم و روز به روز کم رنگ کنیم چون تا وقتی این ضعف ها در در ما باشد گرگ درون از این طریق به ما حمله میکند و به جای پیشرفت و صعود تنزل و سقوط می کنیم.
دوستانی که در این زمینه مشارکت کردند:
مسافران: میثم1- میثم2- علیرضا2- حسین(ن)- اسماعیل- حسین(ک)- علی-
همسفران: غفاری- غلامی- سید محسنی- ابراهیمی- زیلایی- باقری2
باسلام وتشکر ازاستاد
گرگ درون من حسهای آلود، تفکرات زائد و..من است تنها راه نجات آموزش گرفتم وشناخت تک تک نقاط ضعف وجهالتها و کاربردی کردن آموزشها است.
با عرض سلام و خسته نباشید به استاد عزیز و همه خدمتگزاران سروج ، تمثیل شکار در تاریکی برای گرگ که استاد فرمودند بسیار زیبا بود ، در روشنایی، درجمع ،در خوبی و خوشی و…که مشکلی نیست ،من انسان در سختی ها و آنجایی که باید از نفس اماره بگذرم خود را نشان میدهم که از گرگ درون پیروی میکنم یا نه ، به فرموده استاد باید در همه موارد به نفس مطمئنه برسم و برای تحقق این امر نیاز به شناخت نقاط ضعف و تبدیل آن به نقاط قوت به واسطه گرفتن آموزش و کاربردی کردن را دارم
با تشکر از کمیته محترم آموزش و تیم پر تلاش سایت
سپاس از استاد که به زیبایی ویژگیهای گرگ درونمان را بررسی کردند🌼برداشت من؛گرگ با اینکه درنده خویی دارد اما خیلی جلوی چشممان نیست و پنهان میشود….همان پلیدیهای درونم هست که نمیبینمشان وبه یکباره حمله میکندو درجایی خودش را نشان میدهد
گفت دانایی که گرگی خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جاری است پیکاری سُتُرگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
ای بسا انسان رنجور پریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش
وی بسا زور آفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگ خود اسیر
هرکه گرگش را دراندازه به خاک
رفته رفته میشود انسان پاک
هرکه از گرگش خورد هردم شکست
گرچه انسان می نماید، گرگ هست
هرکه با گرگش مدارا میکند
خلق و خوی گرگ پیدا میکند
در جوانی جان گرگت را بگیر
وای اگر این گرگ، گردد با تو پیر
روز پیری گرچه باشی همچو شیر
ناتوانی در مصافِ گرگ پیر
مردمان گر یکدگر را میدرند
گرگهاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست،اینسان دردمند
گرگها فرمانروایی میکنند
آن ستمکاران که باهم محرمند
گرگهاشان آشنایان همند
گرگها همراه و انسانها غریب
باکه باید گفت این حال عجیب
زنده یاد؛
فریدون مشیری
سپاس و قدردانی فراوان از استاد و تیم پرتلاش و قدرتمند سایت سروج.
باعرض سلام واحترام
تشکر میکنم از کمیته محترم آموزش وتشکر از استاد گرامی
برداشتم از مطالب استاد این است که گرگ درون من یا همان نفس اماره همیشه در کمین وآماده است تا با وجود شرایط مطلوب برای خود وشناخت نقاط ضعف من به وجودم حمله ور شود،همانطور که استاد فرمودند گرگها استراتژی خاص ومنحصر به خودشان برای شکار در طبیعت دارند به همان ترتیب گرگان وجود من هم راه وروشهای خاصی برای نابودی به کار میگیرند،برای نجات از آنها باید ابتدا آنها را بشناسم و آموزش گرفتن وکاربردی کردن آن است که این کار را برای من سهل و آسانتر میکند.
سپاسگزارم از همه دوستان خدمتگزار سروج وتشکر میکنم از تیم وعوامل زحمت کش