جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
شرایط خدمتگزاری

افراد در اینجا مثل تیم کوهنوردی همه تلاش میکنند تا یک نفر به قله برسد، وقتی توانستیم یک نفر را جذب کنیم در واقع ما بر پلیدی ها پیروز شدیم. پس اگر ما خدمت میکنیم اول به خودمان خدمت میکنیم که پلیدی ها و ضد ارزشی های درونمان که در لایه لایه های وجودمان قرار گرفته گسسته شود.

موضوع کارگاه آموزشی سفر دوم: شرایط خدمتگزاری

استاد: جناب آقای مفتون

تاریخ: دوشنبه 1403/7/23

موضوع امروز در واقع آدرس خودمان را به خودمان می دهد که منِ خدمتگزار خودم را رصد کنم که کجای کار هستم و اندازه شخصیت خود را در خدمت بررسی کنم.

شرایط خدمتگزاری هست، اما یک خدمتگزار باید ویژگی هایی داشته باشد اینکه آیا این ویژگیها با آن شرایط مطابقت میکند یا نه مهم است.

شرایط خدمتگزاری یک پروتکل است که سالها آموزش داده شده، چون همه خاکستر نشین بودیم و تا حدودی از آن مراحل و گذرگاه های منیت، خودپرستی، مقایسه، کینه، حسرت، تنفر و… عبور کردیم و الان در یک کار گروهی و جمعی هر کس به اندازه خود باید توانایی جذب تازه واردین و همدردان خود را داشته باشد.

بارها گفتیم افراد در اینجا مثل تیم کوهنوردی همه تلاش میکنند تا یک نفر به قله برسد، وقتی توانستیم یک نفر را جذب کنیم در واقع ما بر پلیدی ها پیروز شدیم. پس اگر ما خدمت میکنیم اول به خودمان خدمت میکنیم که پلیدی ها و ضد ارزشی های درونمان که در لایه لایه های وجودمان قرار گرفته گسسته شود. و بر آن پلیدی ها چیره شویم؛ پس در واقع خدمت ما تمرین است، نه اینکه تصور کنم، من فقط می توانم فلان حرف را بزنم یا فلان کار را انجام بدهم و…. چون در این صورت دچار مستی می شوم.

سه نوع مستی در دنیا حاکم است:

1-مستی شهرت؛ که شهرت بر آنها چیره می شود و یک کارهایی انجام می دهند که بعد نتیجه آن را می بینند.

2- مستی ثروت؛ کسانی که به یک ثروتی می رسند و نمی دانند چکار کنند واقعاً مست می شوند.

3- مستی سِمَت؛ که می تواند به جلسات ما مربوط باشد، خیلی ها وقتی سمتی می گیرند مست می شوند، در خدمتگزاری هم مستی سمت بوجود می آید و من مست تواناییهای خود می شوم، البته توانایی با ویژگی فرق دارد، ویژگی این است که در شرایط خدمت قرار بگیرم و بتوانم تواناییهای خود را مدیریت کنم، اما یک جایی هست که من می خواهم تواناییهای خود را مدام ابراز کنم، بدون توجه به اینکه آیا در قالب ویژگی ها و شرایط آن خدمت هستم یا نه؟ پس مستی سِمَت می تواند یک آفت بزرگی در تشکیلات ما باشد.

چرا یک خدمتگزار از جنبه های مختلف بررسی و رصد می شود تا در شرایط خدمتگزاری قرار بگیرد؟

چون می خواهند این ویژگی ها با آن شرایط مطابقت داشته باشد، وقتی کسی حرص یک سِمَتی را دارد، اصلاً اجازه نمی دهد ویژگی های سِمَت را درست ارائه بدهد، در واقع سِمَت او را کور می کند.

چه کسانی بر پلیدی ها پیروز می شوند؟ یا چگونه می شود که من آن ویژگی های خدمت را داشته باشم؟

  • جایی که امید نیست من امید بدهم، به عنوان کسی که آموزش دیده و تغییر نگاه پیدا کرده به دیگران امید بدهم.
  • جایی که دروغ هست من راست بگویم، نه اینکه آنها را وادار کنم راست بگویند، و فرقی ندارد کجا باشد.
  • هر جا کدورت و ناراحتی و کینه هست با حضور خود صلح را به آنجا ببرم.
  • هر جا که جنجال ایجاد می شود نه تنها خودم ایجاد کننده نباشم، بلکه آرامش را با خودم به آنجا ببرم.
  • هر جا سستی و تنبلی هست من با وجود و حضورم شور و شوق را ببرم.
  • هر جا هتاکی و بی ادبی هست من مرام و معرفت را ببرم.

و حالا هر کدام از ما با این ها عیار خود را بسنجیم که کجا هنوز جای کار داریم.

کسی که این ویژگی ها را داشته باشد و تصفیه و تسویه و تزکیه کرده باشد، نهایتاً خلوص در او بوجود می آید، یعنی هیچ چیزی در شرایط خدمت در او اثر منفی نخواهد داشت، چون فقط خدمت را می بیند و به خدمتگزاری دل می بندد نه به جایگاه خدمت؛

“وقتی خلوص داشته باشیم، دل بستن قوی به خدمت و دل کندن قوی از جایگاه داریم”؛ و این عیار سنجش هر کدام از ماست.

شاید خیلی از آموزشهای درمان بیماری اعتیاد تکراری باشد چون درمان همان است و درمان جدیدی پیدا نشده است و این ما هستیم که در حفظ چارچوب، ایده و یک چیز نو بیاوریم، به همین علت به اساتید و گرداننده ها گفته می شود یک چیز نو داشته باشید تا یکنواختی نباشد.

افرادی که در سفر دوم خدمت می کنند سه مرحله را طی میکنند:

1- با تغییر نگاهی که دارند به خانواده هایشان خدمت میکنند.

2- الگوی موثر و مفید برای یک تازه وارد هستند.

3- مسیر خود شناسی را طی میکنند، روز به روز درونشان را تزکیه و پالایش میکنند، چرا که خودشناسی زمان معینی ندارد و تا آخر عمر ما باید در مسیر خود شناسی باشیم.

کیس که این سه مرحله را درست طی کند ویژگی های خدمتگزار را به نحو احسن دارد.

یکی از اشتباهات مسافر و همسفر در سفر دوم این است که سفر دوم را سِمَت می دانند، و حتی بعضاً حرمت ها و قوانین را رعایت نمیکنند، و از آنجا آسیب های درونی شروع می شود، که ما را به مسیری می برد که هم از خود شناسی دور می شویم وهم از الگو بودن و هم از خدمت به خانواده و..

در پایان شعری از صائب تبریزی می خوانم که به نظر من می تواند برای خدمتگزاران عاشق سروج باشد:

چه خیال است که دیوانه و شیدا نشویم

بوی مُشکیم، محال است که رسوا نشویم

عشق ما را پی کاری به جهان آورده است

ادب این است که مشغول تماشا نشویم

شاید مأموریت ما این باشد که به همدردان خود خدمت کنیم.


دوستانی که در این زمینه مشارکت کردند:

مسافران: میثم2- علیرضا2- احسان- علی- علیرضا1- جلال

همسفران: کشاورز

مسئول کارگاه: مسافر سفر دوم میثم
مسئول نظم کارگاه آموزشی: مسافر سفر دوم اصغر
3 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مسافر جلال
مسافر جلال
1 روز قبل

با سلام
واقعا چنین دستور جلسه ای نیازم بود
من را به درون خود کشاند که حداقل با خود چند چند هستم.به عنوان سفر دومی کجای کارم چه میخواهم و باید چه بخواهم. آیا در مسیر تفکر هستم؟آیا هدفم با اهداف جلسات همسو هست؟
مرور این دستور جلسه همیشه برایم لازم هست تا ملکه ذهنم بشود تا مست و گمراه نشوم
سپاس فراوان از استاد راهنمای عزیز و کمیته اموزش بایت چنین آموزش هایی