اگر در یک سفر دومی خدمتگزار عشق سالم، عمل سالم، ایمان سالم و تفکر سالم جوانه زده باشد، با آمدن و رفتن به سفر دوم آن را آبیاری می کند تا نهال آن تبدیل به درخت شود. اما قضاوت مثل سمی است که پای این گیاه می ریزد.
موضوع کارگاه آموزشی سفر دوم: قضاوت در سفر دوم
استاد: جناب آقای مفتون
تاریخ: دوشنبه 1403/04/18
یک بخش قضاوت از جهالت است و برای همین در دستور جلسات همیشه قضاوت و جهالت با هم می آید. اما در سفر دوم، عزیزانی که به سفر دوم می آیند، قاعدتاً باید از جهالت عبور کرده باشند ولی به چه دلیل دوباره قضاوت به سراغ آنها می آید؟
یک سفر دومی بعد از رهایی از اعتیاد، گرانبهاترین سرمایه که وقت است را برای خدمت کردن به همدردان می گذارد، پس چنین کسی از جهالت عبور کرده و قاعدتاً باید قضاوتی نداشته باشد ولی اینکه گاهی اوقات دچار قضاوت می شود این است که هنوز نتوانسته به تغییر نگاهی که لازم است رسیده باشد.
اگر در یک سفر دومی خدمتگزار عشق سالم، عمل سالم، ایمان سالم و تفکر سالم جوانه زده باشد، با آمدن و رفتن به سفر دوم آن را آبیاری می کند تا نهال آن تبدیل به درخت شود. اما قضاوت مثل سمی است که پای این گیاه می ریزد. دلیل قضاوت در سفر دوم این است که شخص هنوز به حس سالم یا تفکر سالم یا عمل سالم یا ایمان سالم یا عشق سالم نرسیده است و بعد فکر می کند کارش درست است. در صورتی که پیرو دستور جلسه قبلی منیت و تکبر مانع می شود ناسالم بودن تفکر و حس خود را ببیند و به راحتی قضاوت می کند.
قضاوت یعنی داوری و تنها قضاوت کننده به نظر من، کائنات است. چون همه حاصل کاشته های خود را روزی درو می کنیم.
اگر هنوز گره ای در کار ماست و قضاوت می کنیم، بدانیم ریشه در تکبر و حس ناسالم، تفکر ناسالم، ایمان ناسالم، عمل ناسالم و عشق ناسالم ما دارد. وقتی توقع و انتظار داریم به راحتی هم قضاوت می کنیم.
جدای از این که یک سفر دومی نباید قضاوت داشته باشد، یکی از بزرگترین حسن های خدمتگزار این است که اصلاً اجازه ندهد کسی راجع به او قضاوت کند و این زمانی است که عمل او سالم باشد.
پس قضاوت کردن ما عیار ما را نشان میدهد که چقدر عمل سالم، حس سالم، ایمان سالم، تفکر سالم و … داریم و بدانیم هنوز اینها سالم نشده که اگر بفهمیم و درک کنیم می توانیم حل کنیم. ولی اگر نفهمیم و یا کج فهمی داشته باشیم به بیراهه می رویم و هیچ وقت به آن نخواهیم رسید.
قضاوت می آید قرار نیست نیاید، ولی نوع برخورد ما با آن مهم است. اگر ما در مسیر عشق سالم، ایمان سالم، عمل سالم، تفکر سالم و حس سالم باشیم، می توانیم آن را درست هدایت کنیم و به آن پر و بال ندهیم.
شعری از سهراب سپهری در جواب شعر دکتر علی شریعتی «خدایا کفر نمی گویم،
تو راه بندگی طی کن عزیز من
خدایی خوب می دانم، که عاشق می شوی بر ما و عاشق می شوم بر تو
که وصل عاشق و معشوق هم آهسته می گویم: خدایی عالمی دارد» تصدیقی بر این مدعاست که وقتی به درجه ای برسیم که همه چیز ما سالم باشد، وصال ما برقرار می شود و آنجاست که عالم عاشقی را حس می کنیم. آنجاست که قضاوت هرچند بیاید، ما ذهن تعبیری و تفسیری راجع به آن نداریم.
هرجا قضاوت کردیم مطمئن باشیم خروجی آن حس و حال خراب است.
پس نتیجه می گیریم هرجا قضاوت در سفر دوم سراغ ما آمد از جهالت ما نیست، چون همه چیز را می دانیم، بلکه مربوط به تغییر نکردن نگاه و جهانبینی ماست، مربوط به تفکر ناسالم، حس ناسالم، عمل ناسالم، ایمان ناسالم و عشق ناسالم است.
دوستانی که در این زمینه مشارکت نمودند:
مسافران: علیرضا2- میثم1- آرش- مختار- علی- امید- متین- هادی- عباس غ- حسین ک- میثم2- علیرضا1- رحمت- محمد- محسن- حسن- حسین ابراهیمی-
همسفران: کشاورز- باقری2- استکی- احمدی- حریری- حیدری- ولی زاده- موسوی- نوروزی- زیلایی- غفاری- مکری- غلامی-
سپاس از استاد🙏🏻
قضاوت همواره باماهست و باید بدانیم چطور برخورد کنیم و قتی حس آلوده مان را بشناسیم و درمان کنیم بهترمیتوانیم تفکرات و اعمالمان رامدیریت کنیم و از قضاوتها عبور کنیم
باسلام و درود فراوان خدمت شما بزرگواران
خدا قوت
چقدر موضوع عالی بود و انشاالله که بتوانم ابتدای امر به تفکر سالم و حس سالم و ایمان سالم و عملکرد سالم و عشق سالم برسم تا به راحتی قضاوت را مدیریت کنم
باتشکر از کمیته آموزش و تیم ارجمند سایت
در پناه حق باشید ،❤️🌹
دریافتم که،
قضاوت در جهالت همراه با صادر کردن حکمی است که هیئت منصفه ی آن حسهای آلوده و رذالتهاست ، اما
قضاوت در یک سفردومی ِ واقعی؛
فقط تصویری گذراست که با پوزخند سربازان دانایی مواجه شده و حتی تره هم برایش خورد نخواهند کرد و سریعا با لودر از رویش میگذرند.
تشکر و قدردانی فراوان از استاد و تیم پرتلاش و قدرتمند سایت سروج.
با تشکر از استاد،کمیته آموزش ومسئول سایت