زمانی به آن دیدگاه یکی برای همه شدن می رسیم که به تفکر سروج ایمان داشته باشیم؛ نگاه قدرشناسانه داشته باشیم، نه از شخص بلکه از تفکر و آن موقع است که به این باور می رسیم که می توانیم برای همه از خود عبور کنیم و دیگر آن خواسته های درونی خودش را نشان نمی دهد.
موضوع کارگاه آموزشی سفر دوم: همه برای یکی و یکی برای همه
استاد: جناب آقای مفتون
تاریخ: دوشنبه 1403/04/04
در ابتدا عید غدیر را خدمت همه دوستان تبریک عرض می نماییم.
در جلسه قبل گفته شد خدمتگزاری صادق است که از خودش بگذرد. امروز از این زاویه به بحث خدمتگزاری می پردازیم؛ که همه تلاش می کنند که هیچ خدمتگزاری آسیب نبیند، ولی اگر آن یک نفر خدمتگزار، خودش خواست آسیب ببیند، خود و همه را دچار آسیب می کند. مثل میلیاردها سلول هوشمند در بدن انسان که همه در حال تلاش برای آسیب ندیدن یک سلول در بدن هستند. و اگر یک سلول سرطانی در بدن به وجود بیاید، به همه سلولها آسیب می زند. و زمانی یک نفر به نقطه ای می رسد که می خواهد آسیب ببیند، که سلایق، احساسات و خواسته های شخصی خود را در خدمت دخیل کند. شاید از نظر خودش چیز بدی نباشد ولی می تواند تلاش همه را در جهت آسیب ندیدن از بین ببرد.
در این تشکیلات، اعضای کمیته ها، مسئولیت هر قسمت را بر عهده دارند. به عنوان مثال اگر نگهبان نظم حرکت اشتباهی انجام دهد، لازم نیست همه او را نقد کنند، بلکه فقط کافی است به کمیته مذکور اعلام کنند. یا اگر ایراد و اشکالی در کادر اجرایی کارگاه های آموزشی دیده شد، کافی است که به کمیته تشریفات که مسئولیت هماهنگی بین مجری، استاد، مسئول کارگاه و… را دارد، اعلام کنند و در صورت ترتیب اثر ندادن، می تواند به بنیانگذار اعلام کند. چون طبق بند ده قوانین سروج: «بالاترین مرجع تصمیم گیری، کمیته ای مرکب از هفت نفر از اعضای رها شده است که تا زمان تشکیل کمیته مذکور، کلیه مسئولیتها به عهده بنیانگذار می باشد»؛ در نهایت بنیانگذار، مسئول و پاسخگو است.
این همان هماهنگی است که یک نفر می تواند با نوع نگاهش آن را ایجاد کند یا از بین ببرد و خدمتگزاران در قالب یک تیم وظایف خود را به نحو احسن انجام دهند.
هر کسی اینجا وارد می شود، تا زمانی که خودش نخواهد مخرب نباشد، ما نمی توانیم برای آن کاری بکنیم، ما حتی وظیفه داریم با کسی که نگاه مثبت ندارد، مماشات کنیم تا جرقه در او خورده شود، ولی اگر کسی واقعاً خودش مقاومت می کند، نباید تیم کوهنوردی را فدای یک نفر کنیم، زیرا آن یک نفر نمی خواهد برای همه از خودش بگذرد. و در صورتی که باعث ضربه به بقیه شود، وظیفه تفکر درمان آن است که مانع او شود.
همه ما روز اول حال خوبی نداشتیم ولی چیزی که باعث ماندگاری ما شد، دیدن تلاش تیمی و گروهی بود، ولی خیلی ها این تلاش را نمی بینند و آنجاست که فرق است بین کسی که با انگشت اشاره خداوند به سمت اینجا می آید و همه چیز را مثبت می بیند با کسی که با زور به اینجا آورده می شود.
همه تلاش می کنند که تیم خدمتگزار، یک تیم سالم باشد، هرچند در خدمتگزاری ممکن است اشکالاتی رخ دهد، ولی نباید اجازه دهیم بعضی حرکات اشتباه، باعث ایجاد ذهنیت در یک سری افراد شود. چون این ناهماهنگی با تیم خدمتگزار، باعث مضر بودن و مخرب بودن است و مثل سلول سرطانی باعث تخریب سلولهای دیگر هم می شود.
یک خطا اگر دوباره تکرار شد، اشتباه است. باید طوری خدمت کرد که درصد خطا خیلی پایین باشد که حتی مجبور به معذرت خواهی نشویم. پس همه تلاش این است که آن یک نفر تخریب نشود و اگر کسی خودش احساس می کند، دیدگاه منفی دارد، سعی کند به خودش کمک کند و کمک بگیرد تا آن اشکال برطرف شود زیرا حوزه منفی ایجاد می کند هم برای خودش و هم برای دیگران و آنجاست که یکی برای همه نمی شود.
همه برای یکی شدن، همان تلاش همگانی برای کمک به یک نفر است و یکی برای همه شدن، یعنی از خواسته های شخصی خود تا می توانیم برای یک جمع بگذریم. چیزی که باعث می شود از آن خواسته های خود بگذریم، دیدن دیگران و ندیدن خود است. به قول مولانا: «رقصی چنین میانه میدانم آرزوست»
زمانی به آن دیدگاه یکی برای همه شدن می رسیم که به تفکر سروج ایمان داشته باشیم؛ نگاه قدرشناسانه داشته باشیم، نه از شخص بلکه از تفکر و آن موقع است که به این باور می رسیم که می توانیم برای همه از خود عبور کنیم و دیگر آن خواسته های درونی خودش را نشان نمی دهد.
هرچند در این مدت ثابت شده هر کسی خواسته دارد، اگر در مسیر درست حرکت کند، دیر یا زود به خواسته اش هم می رسد و این زمان هم به خاطر صیقل یافتن درون است.
همه ما که امروز اینجا نشستیم، نتیجه خدمات آن همه ای هستیم که قبلاً بودند. پس ما هم خدمت می کنیم برای همه. برای همین تأکید می شود رها یافتگان، حداقل یک سال سفر دوم را شرکت کنند تا به تعادل برسند. زیرا شخص بعد از قطع دارو، آن باد قطع شدن مواد برایش دنیایی می شود که هیچ کس نمی تواند حس کند به غیر از خودش و آن بزرگترین دام برای ضربه زدن به شخص است. هر شخص با شرکت کردن در سفر دوم آرام آرام سه مرحله رشد را طی می کند: 1- مرحله اول، این است که بتواند یاد بگیرد اول به اعضای خانواده خود کمک کند، یاد بگیرد بار خانواده نباشد، یار خانواده باشد. 2- مرحله دوم، یواش یواش یاد بگیرد لیاقت الگو بودن را برای خدمت به اعضای جلسات به دست بیاورد و به سمت الگو بودن برود. 3- مرحله سوم، که خیلی طولانی تر است این است که مسیر خودشناسی را طی کند.
پس برای طی کردن مسیر سخت خودشناسی، لازم است ابتدا مرحله اول و دوم را طی کنیم و آن موقع است که خدمتی می کنیم برای از یادرفتگان. فرامین الهی به دست کسانی می رسد که تاب و توان اجرای شایسته آن را داشته باشند. انسانهایی که همواره اجرای عمل سالم را بر خواسته های شخصی خود مقدم دانسته، پیام آور آرامش در مکان هایی هستند که به جهت انجام وظیفه حاضر می شوند.
دوستانی که در این زمینه مشارکت نمودند:
مسافران: محمد نداف- علیرضا2- محسن- میثم1- رحمت- علی- عباس غ- حسین کشانی- سعید- حسن- مالک- حسین ابراهیمی- محسن2- علیرضا1-
همسفران: استکی- باقری2- حیدری- خداییان- مختاری- موسوی- علیزاده- مکری- حریری-
باعرض درود و خداقوت.
تشکر از کمیته محترم آموزش و استاد عزیز.
آموختم برای همسویی وهمراهی با تفکر درمان بایست از خود گذشت و به درجه بی تمنایی رسید تا لایق بودن درکنار ازیاد رفتگان شوم.
با تشکر از استاد،کمیته آموزش ومسئول سایت
درود بر استاد و تشکر و سپاس که موضوع رو بخوبی برسی کردند👍🖐🌷
خداقوت و خسته نباشید به تیم زحمتکش سایت🙏🌷
با تشکر از استاد وهمه خدمتگزاران سروج
آموختم برای یکی شدن برای همه، میزان گذشتن از خود و خواسته های خود و همه برای یکی، میزان انعطاف و پذیرش من نسبت به تفکر وتشکیلات سروج میباشد.
مکان تشکر از استاد گرامی این هدف وتفکر یکی است مهم برداشت وهدف من است که در کدام مرحله از نفس قرار دارم.ممنون وسپاسگذارم
بادرود و تشکر از استاد بزرگوار 🙏🌹
تفکر سروج نماد روشنیس برای،
همه برای یکی ،
چون همه تلاش میکنند تا یک نفر به درمان برسد و با درمان یک نفر ،آن نفر هم یکی می شود برای همه
و سعی میکند دین خودش را به همه و به این تفکر ناب ادا کند🌹
با تشکر از استاد
من در درجه اول باید از منیت خودم بگذرم تا مسائل را آنگونه که هست ببینم تا بتوانم نقد پذیر شوم تا برای یکی شدن تمام تلاشم حتی از خود گذشتن را انجام دهم