همه ما در ابتدای ورود به جلسات فکر می کنیم تنها مشکل زندگی ما وجود مصرف کننده است و بند آن هستیم. اما با ورود به جلسات، اگر واقعاً بخواهیم درمان شویم و بتوانیم شور و هیجان خود را مدیریت کنیم یکی یکی آموزشها را می گیریم و می فهمیم مشکل ما وصل بودن به بندهای دیگر است…
موضوع کارگاه آموزشی همسفران: از شور درمان تا شعور رهایی
استاد: همسفر استکی
تاریخ: دوشنبه 1403/1/27
چهار واژه کلیدی این دستور جلسه عبارتند از: شور- درمان- شعور- رهایی
درمان، فوق ترک، تعادل، فوق درمان و در انتها رهایی فوق تعادل است. اما دلیل قرار دادن این دستور جلسه برای ما همسفران این است که تفاوت بین درمان و رهایی را درک کنیم.
درمان یعنی علاج بیماری چه در ظاهر، چه در باطن، به نحوی که اثری از آن باقی نمانده باشد. رهایی یعنی تغییر فرد بدون قید و شرط. کسی رها و آزاد است که بتواند وضعیت خود را به راحتی تغییر دهد و در وضعیت فعلی خود محدود نباشد.
هر کدام از ما در ابتدا برای مصرف کننده آمدیم، ولی با دیدن الگوها که حال خوبی دارند و با دیدن مسافرانی که درمان شدند، در من همسفر شور و هیجان و امیدی ایجاد کرد که بخواهم در جلسات بمانم تا حداقل مصرف کننده درمان شود.
اینکه در ابتدای ورود به جلسات، شور ما را فرامی گیرد، بسیار خوب است و مانند استارت ماشین باعث حرکت و استمرار در آمدن ما می شود. اما همانگونه که شروع حرکت یک وسیله نقلیه به واسطه وجود باتری است و بعد از روشن شدن، بدون نیاز به باتری و به وسیله دینام به حرکت خود ادامه می دهد، ما نیز باید این شور را شروع حرکت خود بدانیم و حرکت کنیم تا برسیم به شعور رهایی.
اما چگونه به شعور رهایی برسیم؟
همه ما در ابتدای ورود به جلسات فکر می کنیم تنها مشکل زندگی ما وجود مصرف کننده است و بند آن هستیم. اما با ورود به جلسات، اگر واقعاً بخواهیم درمان شویم و بتوانیم شور و هیجان خود را مدیریت کنیم یکی یکی آموزشها را می گیریم و می فهمیم مشکل ما وصل بودن به بندهای دیگر است. حتی هستند همسفرانی که با وجود درمان شدن مسافرشان، حالشان خوب نیست. زیرا نتوانستند غیر از بند مصرف کننده، بقیه بندهای وجودی خود را پیدا کرده و آنها را درمان کنند. اولین نقطه رسیدن به شعور رهایی این است که با آموزشها برسیم به اینکه بندهای ضدارزشی زیادی به ما وصل است. زیرا شعور رهایی بی نهایت است و فرقی ندارد سفر اول باشیم یا سفر دوم، همه ما در راه این شعور رهایی هستیم، فکر نکنیم با درمان مصرف کننده به شعور رهایی می رسیم زیرا این مخصوص خودِ ماست.
بند 6 قوانین سروج: «واژه همسفر به کسی اطلاق می گردد که سابقه اعتیاد ندارد و برای تعالی اهداف جلسات تلاش می نماید»؛ اولین بند را به ما می شناساند تا من همسفر بفهمم من اینجا نیستم که فقط مصرف کننده من درمان شود، بلکه باید برای تعالی اهداف جلسات که درمان هر کسی است که از این در وارد می شود، تلاش کنم. آنجاست که به این درک می رسیم هر کسی وارد این جلسات شود، می تواند بیمار من باشد و فرقی ندارد.
بعد از آن می رسیم به نقطه ای که حس مالکیت ما نسبت به مصرف کننده مان از بین می رود و از خودبرتربینی و خودمهم بینی دور می شویم و اینها گذر از شور درمان و پله پله رسیدن به شعور رهایی است.
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
از هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ(مولانا)
هر آموزشی که در جلسات به طور زنجیروار به ما داده می شود، برای این است که یکی یکی بندهای خود را بشناسیم، پذیرش خود را بالا ببریم. از تغییرستیزی دور شویم، عملکرد مثبت در جهت آموزشها داشته باشیم و…، و همه اینها پله هایی برای رسیدن به شعور است.
تنها موجودی که به شعور و معرفت می رسد فقط انسان است و شعور با آگاهی سالم و عملکرد داشتن در آن جهت به ما می رسد. یعنی حرف «تا» بین شور و شعور، بسیار مهم است، زیرا تا عملکرد نسبت به آنچه که آموزش می بینیم نداشته باشیم، به درک و فهم و معرفت و شعور که انتها ندارد نمی رسیم.
زمانی که به شعور رهایی می رسیم دیگر از خیلی از قید و بندها آزاد می شویم و حتماً به این می رسیم بند اول که مصرف کننده بود، ظریف ترین و نازک ترین بند متصل به من بود و مشکل ما همسفران، مصرف کننده و دیگر افراد و اطرافیان نیستند، بندهای بزرگ دیگری است که بعداً شناختیم؛ مشکل ما داشتن روحیه طلبکاری، حس های منفی، ترس، خودبزرگ بینی، خودبرتربینی، آشفتگی های ذهنی، بی خوابی، قضاوت و… است که اینها تونلی برای ما می سازد که این تونل می شود نقطه دید من به بقیه افراد و شعور رهایی گذر از این تونل و آزاد و رها شدن از این بندهاست. یعنی تا وارد تونل نشویم و یکی یکی روی هر کدام از این نقاط، عملکرد مثبت نداشته باشیم، از ضدارزشی ها و صفتهای منفی که خودمان داریم و فقط خودمان از آن آگاهیم، نگذریم، دیدگاه و نگاه ما نسبت به کل دنیا تغییر نمی کند. و این مخصوص سفر اول و یا سفر دوم نیست بلکه همه ما را شامل می شود.
تا نخواهیم یکی یکی از این بندها رها شویم و نخواهیم وضعیت کنونی خود را تغییر دهیم، به اولین پله شعور رهایی نخواهیم رسید.
یکی از ویژگیهای رسیدن به شعور این است که فرد به دنبال این نیست ببیند بقیه چه کار می کنند بلکه روی خود و اعمال خود تمرکز دارد. به جای طلبکاری، قدردانی دارد، زیاده خواه نیست، روی خواسته خود و آنچه من می خواهد پافشاری نمی کند، با وجود خدای بزرگ، هیچ ترسی دلش را نمی لرزاند، تدبیر و درایت و تشخیص دارد و همه اینها فقط بعد از رسیدن به شعور به دست می آید و آنجاست که حس رهایی و آزادبودن را حس می کند.
دوستانی که در این زمینه مشارکت نمودند:
همسفران: حریری- اکبری- سبحانی- ابراهیمی2- غفاری- عامری- محمدی- شریفی- تقیان- زیلایی-
باسلام وتشکرازاستادوهمه خدمتگزاران سروج
آموزش گرفتم که خیلی بندهای ضدارزشی هست که من را اسیر خودش کرده وبا آموزش وشناخت بایدروی تک تک این بندها کارکنم تا بتوانم ازاین بندها آزادشوم.
سلام خداقوت استاد من باید آموزش ها را ب خوبی کار بردی کنم تا بتوانم به درک درمانی برسم وازشؤرب شعؤربرسم تشکر از کمیته آموزش ومسول سایت
سپاس از استادبه سادگی و قابل فهم موضوع رو بررسی کردند🙏🏻شور مانند استارت ماشین است که نیاز حرکت است و اگرآموزشهارو کاربردی نکنم ودرحد اطلاعات میماندو به شعور و درک موضوعات نمیرسم
با عرض سلام وخدا قوت وتشکر فراوان از استاد گرامی وکمیته آموزش. آموزشی که گرفتم این است که تا زمانیکه که من بند های ضد ارزشی درون خودم را نشناسم وآن هارا قطع نکنم آزاد و رها نمیشوم وهمچنان دیگران را مقصر حال بد خودم میدانم در صورتی که حال خوب و بد من بستگی به درون خودم دارد. با تشکر فراوان از عزیزان زحمت کش سایت.
با سلا م وتشکر از استاد که بخوبی موضوع را تفهیم کردند ،با رسیدن به درک اموزشها وهضم انها است که میتوانم به شعور رهایی برسم واز تک تک بندهای نامرغی که من را احاطه کرده رها وازاد شوم .با سپاس از تیم سایت و اعضا کمیته اموزش
تشکر فراوان از استاد،خواندن گزارش جلسه همسفران همیشه برای من آموزنده و موثر بوده،هست و به امید خدا خواهد بود،پایدار و ماندگار باشید همسفران سروج
خدا قوت به تمامی دوستان و همسفران
وتشکر از استاد که موضوع را به خوبی بیان کردند