روز چهارشنبه مورخ 1402/12/16 جشن تولد سه سالگی مسافر علی از خدمتگزاران صادق و عاشق جلسات در میان جمع گرم و پرشور مسافران و همسفران برگزار گردید.

مسافر علی عزیز، نیک می دانید بستر حرکت تا رسیدن به اهداف هیچگاه هموار نیست، همیشه موانعی عظیم بر سر راه قرار دارد ولی ما نیز باید همانند رودهای خروشان بدون پروا و با تلاشهای مستمر از کوه ها و دره های صعب العبور گذر کرده تا به مقصد برسیم، ما برای شما آرزوی توفیق داریم و می دانیم توانایی انجام آن را دارید. تولدت مبارک

آقای مفتون، استاد راهنما: خوشحالم و افتخار می کنم که امروز تولد یکی از عزیزان خدمتگزار است. مسافر علی به مشکلاتی که بر سر راه درمان شدنش بود، فائق آمد و ایستاد و به درمان رسید. قطع دارو شدن، بخش کوچکی از درمان است و مشکلات همچنان هست و علی با تمام خلوصی که داشت و با توجه به رسالتی که در خصوص درمان داشت به راه خودش ادامه داد و خودش را وقف تازه واردین همدرد خود کرده است که آمده اند و با نیروی جذب کننده و خلوصی که روز به روز در وجودش بیشتر می شود در حال خدمتگزاری است. به خودشان و به کل جلسه و به راهنمایان جدید و قدیم تبریک می گویم.

مسافر میثم، راهنمای مسافر علی: خوشحالم که در این جایگاه هستم، مسافر علی روز اول با منیت آمد، گفت خودم بلدم و رفت و با تخریب بیشتر دوباره به جلسات آمد ولی دفعه دوم، واقعاً تسلیم آمد و خدا را شکر می کنم امروز در این جایگاه هستم، دوستی را می بینم که سینه سوخته بوده و امروز سینه خود را ساخته است و دارد به همدردان خود کمک میکند. شاخصه مسافر علی صبر و متانت است. و مهمترین شاخصه ایشان مسئولیت پذیری بالاست. قدرت جذب ایشان در لژیون تازه واردین شایان توجه است و خودش را با همدرد هم سطح می کند و من خودم از ایشان آموزش می گیرم و امروز خیلی خوشحالم.

مسافر علی: آنچه باور است محبت و آنچه نیست ظروف تهی است، دوستان تنها پیوند محبت است که ما را به هم متصل نگاه خواهد داشت. سلام دوستان، علی هستم مسافر سفر دوم، بیش از 15 سال درگیر انواع مواد بودم، راههای ترک زیادی رفتم تا به لطف خدا با راه درمان و تفکر سروج آشنا شدم، طول سفر اولم به راهنمایی راهنمای خوبم آقامهدی 15 ماه و 27 روز طول کشید درمان بر اساس علائم بالینی، دارو شربت شفابخش اپیوم و هم اکنون که در خدمتتان هستم سه سال و یک ماه و 18 روز است که به درمان رسیدم و در حال پیمودن سفر دوم هستم.

واقعاً خدا را شکر می کنم، یکی به خاطر بودن خدا و یکی به خاطر بودن سروج. بار دوم که سفر کردم، چون کلمه معتاد از من گرفته شد و به من مسافر هدیه داده شد، خواستم قدر این کلمه را بدانم و این کلمه را خراب نکنم، زیرا به جایی رسیده بودم که واقعاً کلمه معتاد را هم خراب کرده بودم. من یک برادر داشتم که سالها با هم مصرف می کردیم وقتی من وارد جلسات شدم، او بعد از چند ماه به رحمت خدا رفت. فردا سالگرد برادرم است. دیروز مادرم به من زنگ زد و گفت علی اگر برادرت عبدالرضا هم آنجا می آمد، آیا زنده می ماند؟! خدا را شکر که اینجا هست، به مسافران و همسفران می گویم قدر این تفکر را بدانیم از خدا می خواهم کسانی که اینجا هستند قدر این صندلی و قدر این تفکر را بدانند. من خودم راههای زیادی را برای ترک تجربه کردم و جایی را ندیدم مثل اینجا به من جواب بدهد. هیچ جا به من این عزت نفس را ندادند، عزت نفسی که من آن را نابود کرده بودم. من سالها به مادرم زجر دادم و او فقط عذاب می کشید. از او حلالیت می طلبم و دوست دارم مادرم هم بتواند در این کلاسها شرکت کند تا دیگر کمتر زجر بکشد و بتواند در کنار مصرف کننده با آرامش زندگی کند.

آرزوی مسافر علی: آرزو میکنم تمام کسانی که اینجا هستند چه دوستان مصرف کننده و چه خانواده به درمان برسند، قدر این تفکر را بدانند و خدا کند کل ایران به راحتی بتوانند از این تفکر استفاده کنند و آموزش بگیرند.

آقای مفتون: این قدرشناسی ها به ما آموزش میدهد که در خانواده ها هم قدرشناس باشیم، همه ما نمک خوردیم و نمکدان شکستیم، این قدرشناسی به ما هشدار می دهد قدرشناس باشیم. و این انرژی می تواند برای ما آموزش و درس باشد.

مسافر علی: قدرشناسی جزئی از درمان است خدمت جزئی از درمان است من بیشتر آموزشها را در سفر دوم در طول خدمتی که کردم، اگر لیاقت خدمت داشته باشم، گرفتم. درمان قطع دارو شدن نیست همه روز اول ناشناس آمدیم و به درمان رسیدیم به نظر من آدم وقتی به درمان می رسد باید بماند و آموزش بگیرد برای خدمت کردن، برای قدردانی، هر کس بعد از مرگ برادرم، به درمان برسد، برایم فرقی نمی کند، من از ته قلبم خوشحال می شوم و انشاءاله خدمت کردن هم قسمت و روزی همه عزیزان شود.