تا زمانی که دوربین ما روی بقیه باشد، هیچ وقت نمی توانیم به اشتباهات و ایرادات خود پی ببریم. اگر اشتباهات خود را بپذیریم، آرام آرام به بلوغ فکری می رسیم…
موضوع کارگاه آموزشی سفر دوم: مقصر بودن خودم، دخیل بودن دیگران
استاد: همسفر علیزاده
تاریخ: دوشنبه 1402/12/7
مقصر هم خانواده قصور به معنای کوتاهی و سستی است، پس مقصر کسی است که در انجام وظایفی که به عهده دارد، کوتاهی کند. دخیل از مداخله می آید و به معنای در کار دیگری دخالت کردن است.
در زندگی هر یک از ما، در مورد مسائل مختلف اقتصادی، عاطفی، خانوادگی، حتی سیاسی ممکن است مشکلاتی به وجود بیاید که ناشی از اشتباهی است که خودمان مرتکب شدیم، و به جای اینکه دنبال این باشیم که چگونه با مشکل به وجود آمده مواجه شویم، تنها کاری که می کنیم دنبال مقصر می گردیم.
اما چرا دنبال مقصر می گردیم و چرا دوست داریم تقصیر را به گردن دیگران بیندازیم؟
وقتی اشتباهی می کنیم و در قبال آن مشکلاتی به وجود می آید، دچار اضطراب و استرس می شویم و برای اینکه به آرامشی برسیم، این اشتباه را به گردن دیگری می اندازیم که البته یک آرامش کاذب و موقت است. چون به مرور زمان حقیقت مشخص می شود. با انداختن تقصیر به گردن دیگری، حصار امنی برای خود به وجود می آوریم و در آن حصار امن قرار می گیریم تا از جوابگویی به مسئولیتها و وظایفی که داشتیم، در امان باشیم.
عیب اینکه دیگران را مقصر می کنیم چیست؟
وقتی دیگران را مقصر کنیم، دنبال چرایی آن اشتباه و رفع آن نمی رویم، درنتیجه به ایرادهای خود پی نمی بریم.
تا زمانی که دوربین ما روی بقیه باشد، هیچ وقت نمی توانیم به اشتباهات و ایرادات خود پی ببریم. اگر اشتباهات خود را بپذیریم، آرام آرام به بلوغ فکری می رسیم. پس از عوامل رسیدن به بلوغ فکری، قبول مسئولیت، قبول وظایف و قبول اشتباهات خودمان است.
آقای مهندس دژاکام، در سی دی قاضی، به مثلثی اشاره کردند که دارای سه ضلع، قضاوت- مشکلات- حکم است. این مثلث به ما کمک می کند همیشه دوربین روی خودمان باشد. اگر اشتباهی صورت دادیم و تقصیرکار هستیم، این را بپذیریم و در مشکلات به وجود آمده بر اثر آن اشتباه کلاه خود را قاضی کنیم و حکمی در مورد خودمان صادر کنیم. حتی حکم صادر کردن در مورد خودمان هم باید از روی دانایی و آگاهی و انصاف باشد.
تا زمانی که من نپذیرم ایراداتی دارم، اشتباهاتی را مرتکب شدم و یا می شوم، هیچ وقت حرف من تأثیر و نفوذ در مخاطب نخواهد داشت. به عنوان راهنما یا سرلژیون یا به عنوان خدمتگزار زمانی صحبتهایمان در دیگران اثر دارد که خودمان در حد توان توانسته باشیم آن مسائل را یاد گرفته و کاربردی کرده باشیم. اینجاست که به دانایی مؤثر می رسیم.
از دیگر عوامل رسیدن به بلوغ فکری این است که به جای صرف کردن وقت خود برای مقصر جلوه دادن دیگران، نهایت تلاشمان این باشد که حداقل به عنوان یک طرف و کسی که در به وجود آمدن مشکل سهم داشته، هر کاری از دستمان برمی آید برای رفع آن مشکل بکنیم.
چه عواملی باعث می شود دیگران را در اشتباهات خود دخیل بدانیم،و چرا نمی خواهیم قبول کنیم من اشتباه کردم؟
عوامل زیادی باعث می شوند از پذیرش اشتباهات خود طفره برویم:
1- عدم آگاهی و عدم دانایی: تا به دانایی نرسیم به بلوغ فکری نمی رسیم و تا به بلوغ فکری نرسیم نمی توانیم اشتباهات خود را بپذیریم.
2- منیت: منیت اجازه نمی دهد حتی به خودمان بگوییم من اشتباه می کنم. تا جایی که خود ما هم فکر می کنیم واقعاً دیگران مقصر بروز مشکل هستند.
3- پی نبردن به نقاط ضعف خود: وقتی نقاط ضعف خود را ندانیم، نمی توانیم برای رفع آن کاری کنیم و باعث می شود همیشه دنبال مقصر باشیم.
4- ترس از قضاوت دیگران
5- ترس از تحقیر شدن: اینکه ما تقصیر را به گردن دیگران می اندازیم نشانه کوچکی ماست و خانواده ها در این مسئله تأثیر بسیار زیادی دارند و از کودکی به صورت اکتسابی یاد گرفتیم. چنانچه بارها جناب آقای مفتون در سخنانشان بیان فرموده اند، اگر محصلی نمره خوب بگیرد، می گوید خودم گرفتم و اگر نمره پایین بگیرد، می گوید معلم به من این نمره را داد. یعنی از دوران کودکی دیگران را در نمره بد خود دخیل می دانیم. پس انشاءاله با دستور جلسه امروز بتوانیم آموزش بگیریم، خودمان را درست کنیم تا تأثیر مثبت در خانواده مان داشته باشد.
پس بیاییم تقصیرهای دیگران را کنار بگذاریم و در خوشبینانه ترین حالت، همان درصد کم تقصیر خود را به عهده بگیریم و نگذاریم روی هم تلمبار شود و به دنبال رفعش برآییم و یکی یکی حل کنیم تا بتوانیم در مرکز گردباد باشیم و عروج در ما پله پله صورت بگیرد.
6- در نظر نگرفتن حد و حدود و حریم ها: در هر کجا هستیم از تشکیلات سروج گرفته تا خانواده، محل کار و جامعه، سعی کنیم حد و حدود را در نظر بگیریم و طبق قوانین همان جا رفتار کنیم تا حریم حفظ شود. در جلسات، به عنوان یک سفر دومی باید سعی کنیم این مرزها را رعایت کنیم و وارد حیطه وظایف دیگران نشویم و اینگونه خیلی کمتر دچار اشتباه می شویم.
مثلاً در ورزش سروج در صبحهای جمعه، باید به عنوان رهجو به دور از مسئولیت خود در کمیته های دیگر، تمام مقرراتی که کمیته ورزش در نظر گرفته را رعایت کنیم.
البته به نقل از استاد راهنما، تمام کمیته ها، زیرنظر کمیته آموزش هستند. چون کار و وظیفه کمیته آموزش رصد کردن سایر کمیته هاست ولی در عین حال حد و حدود خود را رعایت می کند و نظر شخصی یا سلیقه ای یا خواسته های خود را اعمال نمی کند. چون کارش آموزش است.
به طور کلی در سفر دوم، آموزش می گیریم برای خدمت کردن. پس باید رمز و رموز خدمت را یاد بگیریم و اگر خدمتی به ما سپرده شد، با تمام خلوص و با عشق انجام دهیم، اگر کسی بخواهد با سلیقه و خواسته خود وارد شود، حتماً مشکلاتی را در پی خواهد داشت.
تفکیکی بین خدمت در جلسات نیست. مهم این است خدمت هایی که به عهده ما گذاشته می شود، به سلامت انجام دهیم. اگر یک میکروفن گردان خدمتش را با عشق و سلامت (یعنی رعایت تمام نکات مربوط به آن خدمت) انجام دهد، خیلی خیلی بهتر از استاد یا مجری است که از حیطه خود خارج می شود. مسئولین هم وقتی می خواهند خدمتی به کسی بدهند با رعایت تمام اصول و قوانین و حتی در نظر گرفتن وضع ظاهری باشد. چون اگر بعد از اینکه خدمتی داده شد و مشخص شد آن فرد شرایط خدمت را ندارد، همان لحظه خدمت را گرفتن درست نیست.
یک سرلژیون بایستی بداند اگر فردی به هر دلیلی حالش خوب نیست با گرفتن علائم بالینی بفهمد که چرا حالش خوب نیست. البته راهنما هم بایستی سهم خود را در این مسأله پیدا کند. در غیر این صورت چون دنبال کاستی های خود نیست، پس آنها را هم از دست نمی دهد، بنابراین روند رو به رشد را طی نکرده و رو به زوال خواهد بود.
سمی ترین جمله به کسی که اشتباهی انجام داده این است که بگوییم «دیدی گفتم»، چون با تمام وجود عزت نفس طرف مقابل را پایین می آوریم و درنتیجه عزت نفس خود ما هم پایین می آید. با الهام از وادی سیزدهم، اگر اشتباهی شده، اما نقطه های آغازین زیادی پیش روی ما هست که می توانیم از این پس نقطه ها را بگذاریم و شروع کنیم. پس نوع برخورد، لحن و صحبت ما در اینکه طرف مقابل اگر اشتباهی مرتکب شده، نترسد و آن را بیان کند مهم است.
با نهایت تلاش دست به دست هم دهیم تا به وظایف و مسئولیتهای هر خدمت، آگاه شویم و بتوانیم کارآمدتر باشیم و مطالعه جزوه مانیفست در این زمینه بسیار راهگشاست.
دوستانی که در این زمینه مشارکت نمودند:
مسافران: مختار- میثم1- علیرضا2- علی- میثم2-
همسفران: مکری-
سپاس از استاد🙏🏻تازمانی که دنبال مقصر هستم یعنی کوتاهترین راه راانتخاب میکنم و هرگز راهکاری پیدانمیکنم برای حل مسائلم…..وهمیشه درگیرهستم
دریافتم؛
مشکلات سکوی پرتابی است برای رسیدن به خود.
اینکه مشکلات را تقصیر دیگران بیاندازم؛ یعنی آنها را به معظل و بحران تبدیل میکنم.
و این آگاهی را (سهم خودم در مشکلات)بواسطه تفکر ناب سروج آموختم.
سپاس و قدردانی فراوان از استاد و تیم پرتلاش و قدرتمند سایت سروج.
با تشکر و سپاس فراوان از استاد عزیز و کمیته آموزش” موضوع بسیار مفید و آموزنده برای من بود که از دو سو میتوان آن را کاربردی کرد هم خودمم اشتباهاتم را بپذیرم وبدانم ممکن است اشتباه کنم، تا کم کم به بلوغ فکری برسم ،وهم اینکه حد و حدود خودم را بدانم تا کمتر اشتباه کنم، واز طرفی اشتباهات دیگران را هم بپذیرم و تحقیر و سرزنش نکنم.
با تشکر از استاد عزیزم.آموزش گرفتم قبل از اینکه در هر مساله تقصیر را گردن دیگران بیندازم سهم خودم و میزان دخیل بودن خودم در آن مساله را برسی کنم 🌹
باسلام..برای حل مشکلاتم دنبال مقصرنباشم،سهم خودم راازبه وجودآمدن مشکلات ومسائل گوناگون بدانم وآن رابپذیرم درهرجاوهرمکان طبق مقررات آنجارفتارکنم باتشکر
باسلام ودرود وخدا قوت،همیشه در حصار امن خودم که مقصر دانستن دیگران بود، زندگی میکردم ولی بااموزشهای سروج یاد گرفتم با ریشه یابی کردن مشکل سهم خودم را تشخیص بدهم وبرای رفع ان نهایت تلاشم را انجام بدهم باتشکر از کمیته اموزش که بامطرح کردن دستور جلسات ناب وکار بردی ،کمک می کنندتا بهتر خودم رابشناسم.