جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
سفری از ترس به شجاعت

به طور کلی وقتی نسبت به هر قضیه ای شناخت پیدا کنیم ترس ما از آن می ریزد و این در ما شهامت ایجاد می کند که بتوانیم آن کار را انجام دهیم و شهامت انجام کار ما را به مرز شجاعت نزدیک می کند.

موضوع کارگاه آموزشی همسفران: سفری از ترس به شجاعت

استاد: همسفر مکری

تاریخ: دوشنبه 1402/11/2

تا قبل از ورود به جلسات ترس برای ما معنای دیگری داشت. هر ناشناخته ای، نادیده ای، تاریکی، ارتفاع زیاد و… برای ما ترس معنی شده بود و هرجا از این ها نمی ترسیدیم، به ما گفته شد انسان شجاعی هستیم. اما امروز می خواهیم مفهوم واقعی ترس و شجاعت را از دید تفکر سروج و در رابطه با مقوله اعتیاد بررسی کنیم.

ما خانواده های مصرف کننده یک سری ترس هایی در وجودمان داشتیم و به واسطه درگیر شدن با اعتیاد و فرد مصرف کننده آن ترسها در ما پررنگ تر شد و همچنین یک سری ترس های جدیدی برای ما به وجود آمد، زمانی که مصرف کننده در خماری یا نئشگی بود و یک سری رفتارهای نابهنجار از او می دیدیم، می ترسیدیم و به مرور این ترسها بر ما غلبه کرد.

ترس شمشیر دولبه است. یعنی هم می تواند خوب باشد و هم بد. ترسهایی که هشداردهنده هستند و ما را از یک سری خطرات حفظ می کند، مثل ترس از وارد شدن به یک خانه قدیمی که کسی در آن نیست، ترس از ضدارزشها، ترس از گناه، ترس از خودمان و اعمال نامناسب خودمان که چه عواقبی در پی دارد و… جزء ترس های خوب است. ولی اگر در مثلث شوم قرار بگیریم و به خاطر اعمال ضدارزشی دیگران بترسیم، این ترس بد است و غیر از اینکه حال ما را بد می کند، هیچ تأثیری روی طرف مقابل نمی گذارد.

در جلسات سروج با آموزشهایی که داده می شود یاد می گیریم چگونه این ترسها را کنترل و از آنها عبور کنیم.

مثلث دانایی شامل تفکر، تجربه و آموزش است. نقطه مقابل آن مثلث جهالت شامل ترس، منیت و ناامیدی است. طبق جزوه جهانبینی، ترس، تفکر را می خورد و باعث می شود انسان نتواند درست فکر کند، منیت هم که مانع آموزش گرفتن می شود و ناامیدی هم حسی است که توان و قدرت را از ما می گیرد و ما را همینطور به سمت ترس سوق می دهد.

برای رسیدن از ترس به شجاعت، باید یک سری اتفاقات درون ما بیفتد و به یکباره نیست. وقتی ما با بیماری اعتیاد مواجه شدیم، دوست داشتیم از کنار آن رد شویم و برای همین با انکار مصرف کننده ما هم آن را در ذهنمان انکار می کردیم، چون می ترسیدم هم از مصرف کننده و هم از باج خواهی ها و خواسته های نامعقول او و برای همین تسلیم می شدیم. زیرا ترس افکاری در ذهن ما ایجاد می کند که بر خلاف واقعیت است و اجازه نمی دهد کار درست را انجام دهیم.

ولی وقتی به جلسات آمدیم، با کسب آگاهی و دانایی نسبت به قضیه اعتیاد در کلاس شناخت اعتیاد فهمیدیم اعتیاد چیست و چه اتفاقی برای مصرف کننده افتاده و مقداری از ترس ما کم شد.

کم کم با آموزشها ترس از اینکه کسی نفهمد ما مصرف کننده داریم، ترس از آبروریزی، ترس از رفتارهای مصرف کننده در ما کمرنگ شد و تا حدودی توانستیم به این ترسها غلبه کنیم و به مرور در مورد مسائل دیگر زندگی هم مثل معامله ملک و …. توانستیم از ترسهای خود عبور کنیم و به قدرت نه گفتن رسیدیم. به طور کلی وقتی نسبت به هر قضیه ای شناخت پیدا کنیم ترس ما از آن می ریزد و این در ما شهامت ایجاد می کند که بتوانیم آن کار را انجام دهیم و شهامت انجام کار ما را به مرز شجاعت نزدیک می کند.

ناگفته نماند نیروهای بازدارنده زیادی سر راه ما قرار می گیرد ولی با توجه به آگاهی و استفاده از نیروی عقل به دور از احساسات، روی ترس های خود غلبه می کنیم و دیگر اما و اگرها برای ما کمرنگ می شود.

در مفهوم سفر که در نوشتار مجری آمده، سفری از ترس به شجاعت در رأس قرار گرفته، یعنی اولین قدم در سفر درونی این است که از ترس به شجاعت برسیم، هرچند ممکن است کامل از بین نرود، ولی یاد می گیریم از چه راهی وارد شویم و چه ابزاری به کار ببریم تا قدرت رویارویی با آن را پیدا کنیم. بعد از آن است که می توانیم دروغگو نباشیم و راستگو باشیم. پلید نباشیم و صداقت داشته باشیم و بعد از کفر به ایمان و از نفرت به عشق برسیم. ترس نیروی قوی بازدارنده ای است که اگر آن را از سر راه برنداریم نمی توانیم بقیه ضدارزشی ها را از خود دور کنیم.

باید تغییر کنیم تا انسان قبلی نباشیم و برای تغییر لازم است که اول علم خود را نسبت به هر چیزی بالا ببریم، و به آنچه یاد می گیریم عمل کنیم. علم و عمل وقتی در یک راستا باشد و هر دو با هم زیاد شود، می توانیم به یک سری توانایی هایی برسیم.

جمعبندی

همه ما نسبت به کاری که انجام می دهیم، مسئولیم. خیلی مواقع خود ما هستیم که با افکار منفی، تصویرسازی های منفی گرایانه، تفکرهای ناسالم و… باعث ایجاد ترس در دیگران می شویم. یکی از راههایی که باعث می شود کمتر از این خطاها انجام دهیم، عمل کردن به آموزشها است. باید همه ما به ترسی که از تغییر کردن در وجودمان است غلبه کنیم و با آگاهی کاری که درست است انجام دهیم و نترسیم. دیوار و سدی که برای تغییر دور خود ساختیم را بشکنیم تا به شهامت برسیم و از آنجا به شجاعت که نهایت کار است دست پیدا کنیم. تا زمانی که همه اضلاع مثلث دانایی را در خود به یک اندازه رشد ندهیم نمی توانیم از ترس بگذاریم.


دوستانی که در این زمینه مشارکت نمودند:

همسفران: توانا- اکبری- خراسانی- موسوی- ملکی- عدنانی- ابراهیمی2- حسین زاده- مرادی- سبحانی- ابراهیمی-

مسئول نظم کارگاه آموزشی: مسافر سفر دوم رحمت
4.3 8 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
همسفر ملکی
همسفر ملکی
3 ماه قبل

با تشکر فراوان از استاد گرامی.هر چقدر دانایی ما بیشتر شود از ترس هایمان کم میشود.با تشکر فراوان از زحمت کشان سایت

همسفر عدنانی
همسفر عدنانی
3 ماه قبل

با سلام ودرود وخدا قوت به اعضا سروج واستاد عزیز،موضوع را خیلی صریح بیان کردند ،وپیامی که برای من داشت اینکه زمانی میتوانم از ترس عبور کنم که مهمترین وبازدارنده ترین ضلع در رشد، من است که بتوانم همزمان تفکر واموزش وتجربه را با هم ارتقا بدهم ،دقیقا مثل رانندگی که با اموزش و تمرین وتفکر میتوانم از ترس عبور کنم وحرکت کنم

همسفرکشاورز
همسفرکشاورز
3 ماه قبل

تشکراز استاد🙏🏻سفری از ترس به شجاعت اولین بند نوشتار جلسات است و نشان از اهمیت آن است….اگر درک کنم میتوانم بندهای بعدی نوشتار .(دروغگوی به راستگویی و……کفربه ایمان و…)راهم بفهمم و سفری سالم طی کنم🌹🌹