کسی که همچنان در ترس هایش باشد و به خاطر ترس از قضاوت دیگران، مشارکت نکند، ذهنش مسموم می شود، زیرا این یک سکوت سمی است. سکوت نابجا، تفکر و ذهنیات را سمی می کند و باعث درجا زدن می شود. وقتی درجا زدیم، دچار ذهن معرکه گیر می شویم
موضوع کارگاه آموزشی مسافران: جایگاه سکوت و سخن
استاد: مسافر سفر دوم حسین
تاریخ: شنبه 1402/10/16
جهان هستی، جهان اضداد است، مثل شب و روز، غم و شادی، خوبی و بدی، سیاهی و سفیدی. وقتی جای اینها با هم عوض شود، همه چیز به هم می خورد، مثلاً اگر به جای روز بخواهیم شب کار کنیم، خواب و خوراک و زندگی به هم می ریزد. در مورد سکوت و سخن هم همین طور است. اگر جای این دو با هم عوض شود، یعنی جایی که باید سکوت کنیم، حرف بزنیم، یا وقتی باید صحبت کنیم، سکوت کنیم مسلماً اتفاقات ناخوشایندی می افتد که باعث دگرگونی زندگی می شود.
در زندگی به خاطر عدم آموزش و یا آموزشهای غلط، جایگاه سکوت و سخن را از دست دادیم و بعد از آن با مصرف مواد، این قضیه تشدید شد. در جمع دوستان یا در پاتوق یا هر محفلی به خاطر تفکر افیونی که پیدا کرده بودیم، سکوت نابجا یا سخن نابجا داشتیم. سخن گفتن ما از روی منیت و برای اظهار وجود بود، با حرف زدن برج و باروهای زیادی ساختیم، در مورد مسائلی که هیچ آگاهی در مورد آن نداشتیم مثل مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، خانوادگی و … صحبت می کردیم. خیلی وقتها با کسانی که نباید صحبت می کردیم، صحبت کردیم و اینها به ما ضررهای زیادی زد.
از طرف دیگر به خاطر ترس از دست دادن ها، یا گرفتار شدن و خماری کشیدن و به خاطر اعتیاد سکوت نابجا می کردیم و اجازه می دادیم، حق مان ضایع شود.
خدا را شکر تک تک ما که اینجا نشستیم، مدد الهی شامل حالمان شد و به این جلسات آمدیم تا از آموزشهایی که سروج به ما هدیه می دهد، استفاده کنیم. اولین آموزش که از همان ابتدا در لژیون تازه واردین به ما داده می شود، این است که در هر جمعی قبل از صحبت کردن، اجازه بگیریم. بین صحبت دیگران حرف نزنیم، از الفاظ ناشایست استفاده نکنیم و… شاید در ابتدا سخت باشد، ولی به مرور که رعایت می کنیم یاد می گیریم و حس و حال بهتری پیدا می کنیم. بعد از چند جلسه به شخص تازه وارد اجازه داده می شود خودش را در جمع با 4 کلمه معرفی کند. این معرفی هم خود نوعی آموزش است چون شخص می تواند 4 کلمه حرف مثبت و درست بزند. چیزی که قبلاً بلد نبودیم.
همین که شخص جلوتر می رود و در مسیر درمان قرار می گیرد، اجازه مشارکت کردن به او داده می شود. مشارکت کردن یا نکردن نقطه عطفی است که مسافر خود را محک بزند که چقدر توانسته از ترسهایش عبور کند و از فرصتی که در اختیار او قرار داده شده، استفاده کند و مشارکت سازنده و در راستای آموزش جلسات داشته باشد.
کسی که همچنان در ترس هایش باشد و به خاطر ترس از قضاوت دیگران، مشارکت نکند، ذهنش مسموم می شود، زیرا این یک سکوت سمی است. سکوت نابجا، تفکر و ذهنیات را سمی می کند و باعث درجا زدن می شود. وقتی درجا زدیم، دچار ذهن معرکه گیر می شویم و به جای پرداختن به خود، به دیگران و مشارکت هایی که می کنند، ایراد می گیریم و کم کم با لژیون و بعد با سرلژیون و استاد راهنما زاویه پیدا می کنیم و باعث می شود کم کم از جلسات دور شویم و فکر می کنیم اینجا هم برای ما فایده نداشته است. در صورتی که خود ما نتوانستیم آموزش بگیریم.
عده ای هم هستند که آموزش نمی گیرند، ولی مشارکت می کنند، این دسته از افراد چون بدون هیچ محتوای آموزشی، حرف می زنند، صحبتهایشان در راستای آموزشهای جلسات نیست. به جای اینکه خود را با درمان هماهنگ کنند، می خواهند درمان را با خودشان وفق دهند و این باز هم به مرور باعث می شود از مسیر درمان و بستر آموزشی که فراهم شده، دور شوند.
به اندازه سخن گفتن هم یکی دیگر از جایگاه های سکوت و سخن است. وقتی گفته می شود مشارکت بیشتر از 3 دقیقه طول نکشد، برای این است که یاد بگیریم به اندازه مناسب، در مکان مناسب و زمان مناسب صحبت کنیم. زیادی حرف زدن باعث صحبت های تکراری شده و تأثیر کلام را کم می کند.
اینها حتی برای سفردومی ها هم هست. حتی برای کسی که در خدمت استادی قرار گرفته، هم تعیین شده است که حدود 10 دقیقه صحبت کند، زیرا اگر استاد بخواهد صحبتهای تکراری داشته باشد، آموزشی در آن نیست و درنتیجه اثرگذار نخواهد بود.
10 ثانیه سکوت ابتدای جلسه که توسط مجری اعلام می شود یکی دیگر از آموزشهایی است که جلسات برای پاک کردن ذهن خود از هر چیزی قبل از آموزش گرفتن به ما می دهد. اگر همین سکوت را در همه جا سرلوحه زندگی قرار دهیم و ذهن خود را پاک کنیم، حداقل می توانیم در لحظه باشیم و آموزش بگیریم. وقتی نتوانیم آموزش بگیریم، صحبتهای ناآگاهانه و نابخردانه داریم و از درمان خارج می شویم.
به عنوان جمعبندی، از این بُعد به قضیه نگاه کنیم که چقدر از نعمت صحبت کردن که خداوند فقط به انسان، اشرف مخلوقات، داده است درست استفاده می کنیم؟ آیا کفران نعمت می کنیم یا شاکر هستیم؟ چقدر با سکوت نابجا و یا سخن نابجا، به خودمان ضربه زدیم و باعث خودخوری درونی برای ما شد؟
فرقی نمی کند سکوت بجا و سخن بجا، هر دو می تواند برای ما افزایش آگاهی داشته باشد، و در دیگران تأثیرگذار باشد. باید به این تشخیص برسیم که جایی باید سکوت کنیم و بعد در شرایط مناسب، جواب منطقی همراه با آگاهی و تفکر بدهیم.
دوستانی که در این زمینه مشارکت نمودند:
مسافران: محمد2- محمد1- کیانوش- مجید- امید- مختار- میثم2- احسان(سفراول)- مصطفی- آرش- علیرضا2- مرتضی- اصغر- رضا-