جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
در اندرون من

اگر کسی در جلسات به دنبال جایگاه و …باشد بداند حس هایش آلوده است، یعنی در حال تقویت و غذا دادن به کس درونش است و در درونش غوغاست. اما اگر بعد از درمان شدن خود را مدیون بدانیم، قطعاً حس ما سالم است چون حسِ خود واقعی، آلوده نیست،

 

موضوع کارگاه آموزشی سفر دوم: در اندرون من خسته دل ندانم کیست….که من خموشم و او در فغان و در غوغاست.

استاد: جناب آقای مفتون

تاریخ: دوشنبه 1402/10/18

خلاصه سخنان استاد:

ابتدا تولد شش سالگی مسافر حسین ابراهیمی را خدمت ایشان و کل اعضای تفکر درمان تبریک عرض میکنم ایشان با تمام وجود در جلسات خدمت میکنند انشالله که پایدار و ماندگار باشند.

موضوع امروز غزلی از حافظ است البته بگویم که هزاران تعبیر و تفسیر برای اشعار شاعران وجود دارد و ما امروز از دید این تشکیلات و واین تفکر مورد بررسی قرار می دهیم.

شروع غزل با این بیت شعر است:

 

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست

سخن شناس نه ای جانا خطا اینجاست.

سرم به دنیی و عقبی فرو نمی آید

تبارک الله از این فتنه ها که در سر ماست

در اندرون من خسته دل ندانم کیست

که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

بارها صحبت شده که ما از خود واقعی دور شدیم و منظور ازآن «کس درون ما» در این بیت شعر از دید جلسات، همان خودی است که خودمان ساختیم؛ منیت، کمال گرایی، جاه طلبی، زیاده خواهی و… خداوند ما راخلق کرد و در ما روح دمید ولی ما یواش یواش از آن دور شدیم و کس دیگری را بوجود آوردیم و آن کس درون است که ما و نفس ما را هدایت میکند.

در خود خود ساخته وابستگی وجود دارد که باعث شخص گرایی و … می شود، اما خود واقعی دلبستگی دارد؛ وقتی که وابسته شدم احساس تملکی ، نسبت به کارم، یا در تشکیلات و خدمت و… در من بوجود می آید و این وابستگی را کس درون و خود خودساخته به خاطر تربیت و آموزش های غلط و…در ما ایجاد کرده است. در خودِ خود ساخته ما نداشته ها را می بینیم. چون از همان ابتدا در کودکی موقع املا نوشتن، فقط غلط های ما گرفته می شد و درست ها دیده نمی شد و یاد گرفتیم نداشـته های خود را ببینیم وبه همین علت الان همه در جامعه دنبال نداشته های خود هستند.

اما قرار گرفتن در برابر آموزشهای الهی تشکیلات سروج به ما یاد می دهد این چیزی که الان هستیم، چیزی است که از خود ساختیم، نه آنکه باید باشیم. حتی مهربانی ما از خود واقعی نیست، بلکه برای تأیید شدن و دیده شدن است که مرتب باعث تقویت این کس درون و خود خود ساخته شده و آن را تغذیه می کند و به قول فریدون مشیری گرگ درون ما با این کارها رشد می کند.

اگر کسی در جلسات به دنبال جایگاه و …باشد بداند حس هایش آلوده است، یعنی در حال تقویت و غذا دادن به کس درونش است و در درونش غوغاست. اما اگر بعد از درمان شدن خود را مدیون بدانیم، قطعاً حس ما سالم است چون حسِ خود واقعی، آلوده نیست، و خموش و آرام است. پس هر چقدر خود خودساخته را سرکوب کنیم و به خواسته هایش توجه نکنیم خود واقعی خودش را نشان میدهد و یک دلبستگی بوجود می آید، یعنی هر چیز و هر کس را آنطورکه هست می خواهیم، اما وابستگی باعث می شود حس من آلوده شود و اجازه انجام عمل سالم نمی دهد.

“کیفیت حیات، یا زندگی” ما بستگی به شناخت کس درون، یا خود خود ساخته است، هر جا دیدم دنیا به کامم نیست، بدانم آنکس درون فرمانروایی میکند، و برایم تصمیم گیری می کند. به طور کلی نوع جهان بینی من را «آن کس درون» تعیین میکند، و تمام مسائل زندگی را از آن زاویه نگاه میکند و این برای همه ما وجود دارد. یکی از علتهایی که نمی توانیم آموزشها را کاربردی کنیم این است که کس درون من دنبال مهم بودن است، در این حالت، قطعاً نمی توانم قدرت مفید بودن را داشته باشم و خود واقعی باشم.

چرا در جلسات در دعای پایانی می خوانیم به فرمان عقل نزدیک شویم؟ چون در حال حاضر داریم از کس درون فرمان می گیریم و می خواهیم این فرمانروایی را از او بگیریم. وقتی «کس درون» برای من تصمیم می گیرد من با تقلا کردن می خواهم به چیزی برسم وقتی به آن رسیدم دوباره تقلا میکنم به چیز بالاتر برسم و این باعث غوغا و تنش در درون من می شود، و اگر هم به خواسته خود نرسم حسرت می خورم و فکر میکنم همه چیز را باخته و از دست داده ام.


دوستانی که در این زمینه مشارکت کردند:

مسافران: کیانوش- میثم1- علیرضا2- علی1- میثم2- مهدی افروز- حسین(ک).

همسفران: شاکرین- غلامی- علیزاده- احمدی2- باقری2-

مسئول کارگاه: همسفر حیدری
مسئول نظم کارگاه آموزشی: مسافر سفر دوم ایرج
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها