یکی از بزرگترین کمکهای سروج، آموزش درست شنیدن و خوب گوش دادن است که با هر دستور جلسه ای برای ما تداعی می شود.
موضوع کارگاه آموزشی همسفران: جایگاه سکوت و سخن
استاد: همسفر زیلایی
تاریخ: دوشنبه 1402/10/18
یکی از بزرگترین مشکلات ما خانواده های مصرف کننده این است که نمی دانیم کجا حرف بزنیم و کجا سخن بگوییم و این از همان ابتدا با تربیت و آموزش غلط درون خانواده و بعد از آموزشهای غلط جامعه در ما شکل گرفت و نهادینه شد و در هر جایی خودش را نشان می دهد و خروجی آن حال خراب، اضطراب و بگومگو با اطرافیان است.
در گذشته و تا قبل از ورود به جلسات، هیچ شناختی نسبت به خود و مصرف کننده نداشتیم و هرگونه رفتار و ارتباط ما بر مبنای همان تفکر ناسالم بود. بدون در نظر گرفتن حالات نئشگی و خماری مصرف کننده، خواسته های خود را بیان می کردیم و نمی دانستیم کجا باید سکوت کنیم و کجا حرف بزنیم و باعث ایجاد اختلاف و بگومگو در ارتباطات و تنش و درگیری با طرف مقابل می شد و با آن حال خراب هم به خود و هم به طرف مقابل آسیب می زدیم.
اما با ورود به جلسات و شرکت در جلسه شناخت اعتیاد، متوجه شدیم علاوه بر تفکر زائدی که داشتیم، در کنار مصرف کننده تفکر افیونی هم پیدا کردیم و دچار بیماری تفکر زائد افیونی شدیم.
با این ذهن درگیر و آشفته به جلسه می آییم و برای همین حتی در لژیون نمی توانیم برداشتی از دستور جلسه داشته باشیم، چون سکوت ذهنی نداریم. این سکوت ذهنی در وادی اول به ما آموزش داده می شود. وقتی یاد بگیریم به چه چیز فکر کنیم و به چه چیز فکر نکنیم، ذهن ما کم کم آرام می شود و می توانیم با حفظ جایگاه سکوت و سخن، جایگاه های از دست رفته خود را برگردانیم.
یکی از بزرگترین کمکهای سروج، آموزش درست شنیدن و خوب گوش دادن است که با هر دستور جلسه ای برای ما تداعی می شود. مثلاً همین الان که من در خدمت استادی جلسه هستم، فرصتی برای صحبت کردن دارم تا آنچه یاد گرفتم و تجربیاتم را در اختیار دیگر همدردانم قرار دهم. و زمانی که فرصت مشارکت به هر یک از اعضاء داده می شود، همه شنونده می شویم و آن یک نفر در جایگاه معلم قرار گرفته و صحبت می کند. خروجی چنین رفتاری، آرامش و حال خوب است زیرا باعث برداشت درست می شود.
وقتی شناختی نسبت به فردی که با او صحبت می کنیم داشته باشیم، آن موقع می دانیم چه کلامی با چه لحن و بیانی در چه زمانی داشته باشیم، این یعنی جایگاه سکوت و سخن را شناختیم ولی وقتی ذهن درگیر و آشفته باشد، هیچ گونه تحلیل درستی نداریم پس نمی دانیم کجا صحبت و کجا سکوت کنیم. طبق برداشت ذهنی خود اجازه تمام شدن حرف طرف مقابل را نمی دهیم و فقط می خواهیم به او جواب بدهیم و اینجاست که بگومگو جای گفتگو را می گیرد. کلید حل این مشکل، تحلیل مشخص از اوضاع مشخص و تحلیل مشخص از افراد مشخص است.
شاید در مهمانی ها دیده ایم که شخصی به جای لذت بردن از مهمانی، با دخالت یا اظهارنظر بیجا در کاری که به او مربوط نیست، باعث تنش و از بین بردن حرمت خود می شود. پس با شناخت جایگاه خود و اینکه بدانیم کجا سکوت کنیم و کجا سخن بگوییم، چه در خانواده، چه در تشکیلات و چه در محل کار، به خود اجازه اظهارنظر نمی دهیم، مگر در مواردی که از ما نظر خواستند.
پس این نکته خیلی مهم است که برای تشخیص درست دادن، باید داده های درست به عقل بدهیم. وقتی ذهن شلوغ و درگیر داشته باشیم و همه افکار ما سمت مصرف کننده و یا مورد دیگری باشد و بخواهیم در هر کاری دخالت کنیم، نمی توانیم جایگاه سکوت و سخن را رعایت کنیم، چون تشخیص درستی نداریم. اما وقتی درست گوش بدهیم، قطعاً می توانیم تحلیل درستی داشته و جواب صحیحی بدهیم. دیگر حاضرجوابی کنار می رود و به جای آن جواب حاضر داریم.
قبل از اینکه بخواهیم هر مطلبی را بگوییم باید آن مطلب را درک کنیم و بعد به زبان بیاوریم، این یعنی همان تحلیل مشخص از اوضاع مشخص و تحلیل مشخص از افراد مشخص و این موضوع به من کمک می کند در هر جایی و در هر زمانی با هر شخصی، کلام مناسب، زمان مناسب و مکان مناسب را در نظر بگیرم. من زمانی می توانم سکوت ذهنی را یاد بگیرم که بدانم کجا سکوت کنم و کجا صحبت کنم و این یعنی به قدرت تشخیص درستی رسیدم و تنها راه رسیدن، با آموزش گرفتن و کاربردی کردن است تا روزبه روز بتوانم دانایی و آگاهی خود را بالا ببرم.
دوستانی که در این زمینه مشارکت نمودند:
همسفران: ابراهیمی- خراسانی- غفاری- بی غم- حریری- ابراهیمی2- مزروعی- ولی زاده- موسوی1- حیدری- خداییان- استکی- بنده علی- توکلی- علیزاده- موسوی2-