آلودگی های درون است که همه آلودگی های بیرون را جذب می کند، اما وقتی جنس درون را عوض کنیم، هرچقدر هم عوامل بیرونی قوی باشد، جذبی صورت نمی گیرد پس نیرویی به وجود نمی آید و پیامی برای عقل برای فرمان انجام کار ضدارزشی صادر نمی شود. از این رو همیشه در دستور کارگاه ها تأکید بر تصفیه، تسویه و تزکیه شده است…
موضوع کارگاه آموزشی: جهانبینی(حس)
استاد: جناب آقای مفتون
تاریخ: چهارشنبه 1402/10/6
در ابتدا تولد ده سالگی مسافر عباس و همسفر نوروزی، از عزیزان خدمتگزار جلسات، همچنین تولد ده سالگی مسافر محمد نداف و تولد سه سالگی مسافر علیرضا و همسفر سیدمحسنی را خدمت همه شما تبریک عرض می کنم. انشاءاله روزی همه عزیزانی بشود که در مسیر درمان هستند.
در جهانبینی، راجع به حس آمده: حس شروع به کار افتادن قوه عقل است. حس در یک کلام نیروست. امروز می خواهیم بررسی کنیم چگونه حس، نیرو می شود و چه چیزی باعث می شود این نیرو به وجود بیاید؟ برای به وجود آمدن نیرو به چه چیزهایی نیاز است؟
برای فهم بهتر موضوع یک مثال ساده می زنیم. آهنربا برای جذب کردن، نیاز دارد یک شیء فلزی از جنس آهن در بیرون وجود داشته باشد. وجود یک عامل درونی (مغناطیس در آهنربا) و یک عامل بیرونی (فلز آهن) نیرو را به وجود می آورد.
در مورد انسان هم به همین گونه است. وقتی انسان با یک عامل بیرونی مواجه شود که در ذهن خود به آن توجه می کرده و در درونش بوده، کشش و نیرویی ایجاد می شود. بنابراین باید بین درون و بیرون یک رابطه مستقیم باشد تا نیرو به وجود بیاید. مثلاً برای اینکه کسی بتواند دروغ بگوید یا برای کینه ورزی، انتقام و … که یک عامل بیرونی است نیاز است که درونش انباشته از دروغ و ضدارزشی باشد.
نیروی جاذبه در جامدات با یک کشش ختم پیدا می کند. ولی در انسان، کار همین جا تمام نمی شود؛ زمانی که عامل درونی و بیرونی یک نیرو را ایجاد کردند، حس، عقل را تحت تأثیر قرار می دهد و عقل طبق همان حس، فرمان را اجرا می کند و آنجاست که شخص دیگر فکر نمی کند کارش درست است یا نه، بلکه فقط آن رفتار را اجرا می کند.
آلودگی های درون است که همه آلودگی های بیرون را جذب می کند، اما وقتی جنس درون را عوض کنیم، هرچقدر هم عوامل بیرونی قوی باشد، جذبی صورت نمی گیرد پس نیرویی به وجود نمی آید و پیامی برای عقل برای فرمان انجام کار ضدارزشی صادر نمی شود. از این رو همیشه در دستور کارگاه ها تأکید بر تصفیه، تسویه و تزکیه شده است، چون زمانی که ما بتوانیم درون خود را از ضدارزشی ها خالی کنیم دیگر بین ما و ضدارزشی های بیرونی مثل دروغ، کینه، نفرت، حسادت و… که همیشه هست، کشش و نیرویی به وجود نمی آید.
مصرف کننده ای که به جلسات می آید تا درمان شود، ممکن است یک سری تغییرات جزئی در خود ببیند و فکر کند دیگر جذب مسائل ضدارزشی نمی شود، ولی باید به این نکته توجه داشت که خیلی از این تغییراتی که در خود می بینیم ناخودآگاه به خاطر قرار گرفتن در سفر درمانی و نبودن در جمع مصرف کنندگان و پاتوق ها خود به خود به وجود می آید نه اینکه واقعاً آن صفات در ما تغییر کرده باشد. زیرا تصفیه و تزکیه ای صورت نگرفته است و هر لحظه ممکن است برگشت بخوریم. و اینجاست که شخص فکر می کند وقتش را تلف کرده، در صورتی که او هنوز جنسش را تغییر نداده است.
وقتی که مراحل تصفیه، تسویه و تزکیه را طی کردیم، حس سالم می شود و دیگر هیچ نیروی بازدارنده و ضدارزشی از بیرون نمی تواند ما را جذب کند.
دلیل اینکه چیزی که باید باشیم نمی شویم، دقت نکردن به همین نکته است. رنج می بریم، چون هنوز درون ما مملو از آن ضدارزشی هاست و این روی تمام حواس پنجگانه و تفکر و عقل ما اثر می گذارد و عقل فرمان رفتار متناسب با آن حس را صادر می کند و شخص شروع به حسادت، خشم، کینه و نفرت می کند.
وقتی با آموزشها تلاش برای پاک کردن درون و زدودن آلودگی ها داشته باشیم، به مرور همه رفتارهای ناپسند برطرف می شود و آن موقع است که به سمت زندگی سالم پیش می رویم. وقتی زندگی سالم شد، ایمان، سالم، عشق، سالم، تفکر، سالم و عمل سالم می شود. عمل سالم یکدفعه به وجود نمی آید که تصمیم بگیریم عمل سالم داشته باشیم و بشود، بلکه باید اول درون را از آلودگی ها پاک کرد. پس هیچ کس نمی تواند عوامل بیرونی را تغییر دهد مگر اینکه خودش را از درون تغییر دهد.
دوستانی که در این زمینه مشارکت نمودند:
مسافران: علیرضا2- محمد1- رضا- هادی- آرش-
همسفران: احمدی- توانا- باقری2- اکبری-
