مفید بودن احتیاج به دیده شدن ندارد، یعنی هر کدام از ما هر کاری که انجام می دهیم اگر تشخیص بدهیم آن کار مهم است پس نیازی نداریم کسی ما را ببیند، فقط وظیفه ای که به من محول شده مهم است. ولی اگر من خودم را مهم ببینم در آن صورت کاری که انجام می دهم نه برایم مهم است نه مفید، فقط خودم را مهم می بینم و کار را به درستی انجام نمی دهم.
دستور کارگاه آموزشی سفر دوم: مفید باشیم یا مهم
استاد: جناب آقای مفتون
تاریخ: دوشنبه 1402/10/11
خلاصه سخنان استاد:
این موضوع هم، بر مبنای دستور جلسات گذشته انتخاب شده است تا به این نتیجه برسیم که مفید باشیم یا مهم؟ و تک تک ما این تجربه را داریم که یا باید مفید باشیم یا مهم؛ واین یک حس درونی است و یا هویتی است که برای ما بوجود آمده یا می آید.
مفید بودن احتیاج به دیده شدن ندارد، یعنی هر کدام از ما هر کاری که انجام می دهیم اگر تشخیص بدهیم آن کار مهم است پس نیازی نداریم کسی ما را ببیند، فقط وظیفه ای که به من محول شده مهم است. ولی اگر من خودم را مهم ببینم در آن صورت کاری که انجام می دهم نه برایم مهم است نه مفید، فقط خودم را مهم می بینم و کار را به درستی انجام نمی دهم. اگر کار را مهم بدانم، یک فرد مفیدی خواهم بود چه درخانواده، چه در اجتماع و چه در تشکیلات.
در تشکیلات وقتی یک شخص مثلاً خدمت نگهبان نظم را به عهده دارد، اگر تمام نکات آن جایگاه را رعایت کند، خود به خود مفید خواهد بود. اما اگر خودش را مهم ببیند، کار را مفید انجام نمی دهد و حتی کسر شأن می داند. در صورتی که اگر من هر گونه جایگاهی را برای خدمت مهم بدانم، با تمام وجود کار را انجام می دهم، و از هر خدمتی آموزش می گیرم، و این در تمام زندگی ما و در جنبه های مختلف وجود دارد.
چه چیزی باعث می شود ما نتوانیم تفاوت مفید بودن و مهم بودن را ببینیم؟ یا به عبارتی ما نتوانیم کار را مهم ببینیم؟
“شخص گرا” بودن، بزرگترین آفت و مانع درک این تفاوت است. وقتی ما خود مهم بین هستیم، شخص را مهم می بینیم و می خواهیم شخص ما را تأیید کند، در نتیجه با بالا و پایین شدن آن شخص ما هم به هم می ریزیم، یعنی خود بخود یک بندی بین من و شخصی که از نظر من مهم است بسته می شود و همه حالات و رفتار او در من اثر میکند. ولی اگر عمل و کار را مهم بدانیم یواش یواش در کارمان مفید می شویم و دایره شخصیت ما بزرگتر شده و در نظر دیگران مهم می شویم که این نکته خیلی مهم و ظریفی است.
تمام تلاش تفکر سروج، یا تشکیلات از روز اول این بوده است، که مهم بودن را ازخود بگیریم، برای همین در رهایی یک نفر یک تیم معرفی می شود، چون برای ما درمان شدن مهم است نه اینکه چه کسی درمان می کند.
به عنوان سخن پایانی، سعی نکنیم خودمان را به دیگران اثبات کنیم، هر چقدر بخواهیم خود را اثبات کنیم کوچکتر می شویم، سعی کنیم خودمان را به خودمان ثابت کنیم و سهم خود را در مشکلات پیدا کنیم.
دوستانی که در این زمینه مشارکت کردند:
مسافران: احسان- کیانوش- علیرضا1- علی 1- ایرج- مهدی افروز- میثم2
همسفران: علیزاده- استکی- مکری- باقری2- احمدی2- شاکرین- سلیمانی- ولی زاده
با سلام و تشکر
سلام .ممنون از دستور جلسه عالی و مفید