جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
جهانبینی(حس)

ناخالصی ها، همان احساسات منفی ماست که برای جدا کردن آنها از درونمان در وهله اول باید بپذیریم که این ناخالصی ها همراه ماست، باید ببینیم و قبول کنیم این احساسات را داریم تا بتوانیم برای آن کاری انجام دهیم. در مرحله تسویه، باید با خود تسویه حساب کنیم و ببینیم آیا خواهان تغییر هستیم و ضرورت تغییر برایمان ایجاد شده یا نه همچنان می خواهیم در مسیر قبلی باشیم و با طی کردن این دو مرحله به تزکیه می رسیم.

موضوع کارگاه آموزشی مسافران: جهانبینی(حس)

استاد: مسافر سفر دوم علی

تاریخ: شنبه 1402/10/9

شروع مصرف مواد برای یک فرد باعث می شود حس هایش به سمت مسائل ارزشی بسته شده و در مسائل ضدارزشی پررنگ شود. حس محبت، قدرشناسی، ارزشمند بودن، مفید بودن، حس امید، اینها همه پایین می آید و به جای آن احساس طلبکاری، احساس ترس، خشم، نفرت، ناامیدی خیلی پررنگ می شود. احساس مسئولیت مصرف کننده نسبت به خودش، خانواده، پدر و مادر و زن و فرزند پایین می آید و هیچ مسئولیتی نسبت به آنها ندارد ولی در عوض نسبت به تهیه و مصرف مواد مسئولیتش بالا می رود، چنانچه حاضر است دست به هر کاری بزند که شاید قبلاً اصلاً فکرش را هم نمی کرده است.

اما با ورود به جلسات، و حرکت در مسیر درمان، باید این حس ها را تغییر دهیم تا دوباره حس های ما در مسائل ارزشی بالا برود. برای تغییر این حس ها، لازم است که جنس ما عوض شود. عوض شدن جنس مربوط به بدن و میلیاردها سلول تشکیل دهنده آن که گوشت و پوست و استخوان ما را تشکیل داده، نیست. منظور از عوض شدن جنس، تغییر جنس احساسات و تغییر خواسته هایی است که سراغ ما می آید و ما اینجا هستیم که این احساسات را از سمت مسائل ضدارزشی به مسائل ارزشی برگردانیم. حال چگونه باید این احساسات تغییر کند؟

برای تغییر حس باید از دو مرحله بگذریم: مرحله اول: تصفیه، تسویه و تزکیه است. تصفیه، همان فشاری است که با رفتن به درون خود ایجاد می شود و باعث جدا شدن ناخالصی ها از درون ما می شود. ناخالصی ها، همان احساسات منفی ماست که برای جدا کردن آنها از درونمان در وهله اول باید بپذیریم که این ناخالصی ها همراه ماست، باید ببینیم و قبول کنیم این احساسات را داریم تا بتوانیم برای آن کاری انجام دهیم. در مرحله تسویه، باید با خود تسویه حساب کنیم و ببینیم آیا خواهان تغییر هستیم و ضرورت تغییر برایمان ایجاد شده یا نه همچنان می خواهیم در مسیر قبلی باشیم و با طی کردن این دو مرحله به تزکیه می رسیم.

مرحله دوم تغییر حس: تغییر، تبدیل و ترخیص است. یک بذر برای اینکه به نهال و سپس درخت تبدیل شود، باید در ابتدا زیر خاک کاشته شود، بعد به مرور و خیلی آرام زیر خاک تغییر صورت میگیرد تا برسد به مرحله جوانه و سپس نهال و در پایان یک درخت بشود. وقتی یک بذر به نهال یا درخت تبدیل شد، دیگر به حالت قبل برنمی گردد. در مورد انسان و یک فرد مصرف کننده هم که می خواهد تغییر کند، دقیقاً به همین شکل است. فقط باید به این نکته مهم توجه داشت که تغییرات درونی خیلی خیلی کم شروع می شود و شاید قابل دیدن نباشد. انسان هم مانند بذر برای تغییر، باید آن چیزی که هست را زیر خاک کند تا تبدیل و ترخیص در ادامه صورت بگیرد. برای همین افراد تازه وارد که فکر می کنند تغییری نکرده اند، بدانند که تغییرات به مرور زمان شکل می گیرد، و زمانی که تبدیل شدند، بدون اینکه به دیگران بگویند، همه تغییرات آنها را می بینند.

تغییر کردن نیاز به نشان دادن آن به دیگران ندارد، زیرا اصل تغییر، حس هایی است که درون انسان یکی یکی تغییر می کند و نکته مهم اینکه تغییر یکی دو شبه امکانپذیر نیست. پس با چند ماه آمدن و آبی زیرپوست رفتن فکر نکنیم که تبدیل شده ایم. شاید تغییری صورت گرفته ولی هنوز جنس عوض نشده است و اگر مراقب نباشیم با اندک مشکلی دوباره به حالت قبلی خود برمی گردیم. چون هر کدام از ما سالها در سوءمصرف بودیم و نباید انتظار داشته باشیم که به زودی همه چیز درست شود، ولی این را مطمئن باشیم که درست شدنی است.

ما به خانواده، جامعه و از جمله بیشتر از همه به خودمان خسارت زدیم. آنچه بودیم گذشت، الان از آن نهالی که از دل خاک بیرون زده، حفاظت کنیم. در مسیر درمان، از آن تغییر حس هایی که به سمت مسائل ارزشی به وجود آمده، مراقبت کنیم و خود را به خاطر کارهای گذشته سرزنش نکنیم. احساسات آلوده، مثل نفرت و خشم در وجود ما بود که نمی دانستیم داریم و به خودمان بیشترین ضرر را می رسانیدیم.

ما باید هر روز تصفیه، تسویه و تزکیه را داشته باشیم، زیرا احساسات منفی، همیشه در بیرون و درون وجود ما هست و اگر هم نباشد، ممکن است به وجود بیاید. جنس احساسات، خواسته هایی که در وجودمان بود را با خدمت به خود، خدمت به خانواده و جامعه، عوض کنیم.

یکی از احساسات منفی که به واسطه سوءمصرف در ما شدت گرفت، عدم احساس مسئولیت بود. ممکن است با همان احساسات منفی فکر کنیم باید دیگران برای ما کاری انجام دهند و از خانواده، از سرلژیون و یا راهنما انتظار داشته باشیم که ما را به درمان برسانند. در صورتی که بارها گفته شده راهنمایان فقط راه را نشان می دهند و بستگی به خود ما دارد که چقدر نیروی درون خود را به مسائل ارزشی تبدیل کنیم. چقدر بخواهیم به خاطر ارزشمندی خود درمان شویم نه خانواده و دیگران. رسیدن به این حقایق است که به ما انرژی می دهد و باعث می شود به موقع جلسات بیاییم و مسئولیت درمان را خودمان به عهده بگیریم و از کسی به غیر از خودمان انتظار نداشته باشیم.

دوستانی که در این زمینه مشارکت نمودند:

مسافران: محمد- امید- حسین- محمد2- اسماعیل- علیرضا2- مرتضی- کیانوش- رضا- مصطفی- میثم2- حسین(سفردوم)- آرش-

مسئول پشتیبانی: مسافر سفر دوم احسان
مسئول نظم: مسافر سفر دوم محمد
مسئول کارگاه: مسافر سفر دوم ایرج
5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها