یکی از دلایل اهمیت بالای آموزش که گفته می شود بعد از پایان سفر اول حتماً تا یک سال آموزش دیدن ادامه داشته باشد این است که درون و برون ما یکی شود و در همه جا، و در هر موقعیتی، در خانواده، محل کار، جلسات و… آموزش ها را کاربردی کنیم، مثلاً اگر دروغ را ضد ارزشی میدانیم همه جا آن را کاربردی کنیم و دروغ نگوییم. اما وقتی سلیقه ای کاربردی کنیم یعنی هنوز به درک آن نرسیدم و دایره شایستگی ما بزرگ نشده است.
موضوع کارگاه آموزشی سفر دوم: از کوزه همان برون تراود که در اوست.
استاد: جناب آقای مفتون
تاریخ: دوشنبه 1402/9/27
خلاصه سخنان استاد:
موضوع امروز در ادامه، و در واقع نتیجه ی سلسله صحبتهای دو هفته اخیر با عنوان دایره شایستگی و غفلت و هوشیاری، قرار داده شده است؛ به این نتیجه رسیدیم که درون و برون ما ارتباط تنگاتنگی با هم دارند و اینطور نیست که کسی از بیرون به ما فشار بیاورد بلکه تراوش های درونی ما باعث کوچکتر شدن دایره شایستگی ما می شود.
این شعر یک دو بیتی است که به خیلی از بزرگان از جمله ، شیخ بهایی، خیام و…منتسب است؛
« آنکس که بدم گفت بدی سیرت اوست
وان کس که مرا گفت نکو خود نیکوست
حال متکلم از کلامش پیداست
از کوزه همان برون تراود که در اوست».
یعنی کسی که بدی دیگران را می گوید، در واقع بدی ها را می بیند و نمی تواند غیر از بدی ها چیزی ببیند، اما انسان نیک سرشت، نیکی ها را در دیگران می بیند و حال متکلم یا کسی که سخن می گوید از کلامش پیداست، شاید این را خودش نداند، ولی مخاطب اگر آگاهی داشته باشد خیلی سریع متوجه می شود و از کوزه همان تراوش میکند که درون آن هست. و این همان مصداق حس ها و نگاه ماست، که هر احساس یا نگاهی که داریم همه از درون ما نشأت می گیرد و تراوش میکند. اگر سیرت ما بد باشد بدی را می بینیم و اگر خوب باشد خوبی را می بینیم. چنانچه یک عده از انسانها همیشه اهل شکایتند و نه اینکه نخواهند، اصلاً نمی توانند خوبی ها و مثبت ها را ببینند.
یکی از دلایل اهمیت بالای آموزش که گفته می شود بعد از پایان سفر اول حتماً تا یک سال آموزش دیدن ادامه داشته باشد این است که درون و برون ما یکی شود و در همه جا، و در هر موقعیتی، در خانواده، محل کار، جلسات و… آموزش ها را کاربردی کنیم، مثلاً اگر دروغ را ضد ارزشی میدانیم همه جا آن را کاربردی کنیم و دروغ نگوییم. اما وقتی سلیقه ای کاربردی کنیم یعنی هنوز به درک آن نرسیدم و دایره شایستگی ما بزرگ نشده است.
بارها گفته شده ما نباید دنبال اثبات خود به دیگران باشیم بلکه باید خود را به خود ثابت کنیم و ضد ارزشی را انجام ندهیم، اگر اینطور باشد، درون من رو به نیکویی می رود و هر چه از من تراوش میکند همان است که در درون من است.
هر چقدر خلوص ما بیشتر باشد و به خود واقعی نزدیکتر شویم، تراوشات درونی کمک میکند دایره شایستگی ما بزرگتر شود. ولی وقتی کینه و حس آلوده و … در من باشد، شاید تظاهر کنیم که اینطور نیستیم، ولی خود به خود ترواش میکند و نشان داده می شود و همین وسعت دایره شایستگی را تنگتر میکند. و آنجاست که من به هم می ریزم و از دیگران ناراحت می شوم که چرا اینطور برخورد کردند.
به دنبال عیب جویی کردن از دیگران باعث می شود من، درون خود را نشناسم و از خود غافل باشم. مصداق این بیت شعر که می گوید: «ساعتی میزان اینی ساعتی میزان آن/// یک نفس میزان خود شو تا شوی موزون خویش».یعنی همیشه نگاهم به زندگی و رفتار دیگران است و خودم را با دیگران مقایسه میکنم، در صورتی که باید به خودم فکر کنم و خودم را با داشته ها واندیشه های خود مقایسه کنم، آن وقت است که موزون می شوم و دایره شخصیت من بزرگتر می شود.
نکته مهمی که امروز می توانیم استفاده کنیم، این است که درون تک تک ما مثل کوزه ای است که ترکهای زیادی دارد، چون تا قبل از جلسات، آموزش درستی ندیده بودیم و هیچ آشنایی با صور آشکار و پنهان نداشتیم، ولی الان با آموزشها در حال بند زدن ترکهای وجودی خود هستیم و تازه به نقطه صفر رسیدیم. شاید بعضی از آنها را بند زدیم، ولی ترکهای زیادی وجود دارد که برای ترمیم نیاز به زمان و ایمان و باور دارد. وقتی به یک چیزی باور داشته باشیم که درست است و در صراط مستقیم قرار دارد، یواش یواش از مسائل شخصی و از منافع خود عبور میکنیم و می گذریم. اما اگر آموزشها را سطحی بگیریم، جایی که باید استفاده کنیم نمی توانیم و فقط نقش بازی میکنیم. و با تحت فشار قرار گرفتن دوباره به هم می ریزیم و ترکهای وجودمان بیشتر می شود، و از درونمان تراوش میکند و خود را عیان تر میکنیم.
هر کدام از ما باید سعی کنیم در هر جایگاه و تشکیلاتی علاوه بر رعایت حریم و حرمت ها، فردیت خود را حفظ کنیم و ترکهای خود را پیدا کنیم و کم کم و از کوچکترین آنها شروع به بند زدن کنیم تا به جایی برسیم که خود واقعی ما از کوزه به بیرون تراوش کند و نتیجه آن اثری است که در جامعه و خانواده و برای فرزندان خود به جا می گذاریم. و یاد بگیریم با رفتار صحیح و اصولی دنبال تفکر درست باشیم نه اینکه شخص گرا شویم چرا که وقتی تفکرا گرا باشیم به تفکر متعهد می شویم نه به شخص.
دوستانی که در این زمینه مشارکت کردند:
مسافران: کیانوش- حسن- احسان- مهدی افروز- علیرضا2- محسن- محمد- میثم2- هادی- علی2- حسین ابراهیمی- میثم1- حسین کشانی
همسفران: غفاری- داروغه- باقری2- ابراهیمی- علیزاده- حریری- موسوی- استکی- زیلایی- ولی زاده
باسلام و تشکر از شما